Monday, 9 January 2012

TV's the same everywhere!


فکر کن صب تلویزیون رو روشن کنی (بله! من بالاخره این تلویزیونه که دوستم بهم داده رو تنظیم کردم و بعد از ۶ ماه دستگاه، از جامینایی به تلویزیون تغییر کاربری داد!!) یه کانال داره ترمیناتور نشون میده و آرنولد شوارتزنگر که میگه هاستا لا ویستا، بیبی!، یه کانال یه مستند درباره ولیعهد موناکو داره! یه کانال هم داره اینجل رو نشون میده، اونم اون قسمت رو بچه دار شدن کارلا رو Yuck! کاربری تلویزیون برمی گرده به جامینایی!!!

پ. ن. من تقریبا همه کارای جاس ودن رو در حد مرگ دوست دارم، اینجل هم سریال خوبیه. هم از این جهت که واقعا سریال خوبیه، هم از این جهت که دیوید برانز از بافی رفت به شو خودش و reign of Spike تو بافی شروع شد. هنوز نمی فهمم ملت چطور بافی و اینجل رو ship می کردن؟ واقعا خون آشام ننری بود! هم وقتی خوب بود، هم وقتی بد بود. یکی از sappy ترین اپیسود ها اونجاست که راه می افته می ره جلو طلوع آفتاب وای می ایسته که نه من خیلی بد ام! ولم کن، بذار بمیرم! آه بذار پودر بشم! بعد تو کالیفرنیا! برف میاد و اصلا آفتاب در نمیاد! یعنی دیالوگ گفتن های برانز در حد سوپ آپرا تین ایجری هاست، وقتی روح نداره قابل تحمل تره! شخصا وقتی اسپایک تو فصل چهار از ماشین پیاده می شه و میگه Home sweat home! شش متر پریدم هوا و squeeeeee!!!!!!!!! بگذریم که جیمز مسترز همه جمله ننر عاشقانه ها رو می تونه انقدر بامزه بگه که اصلا mushy gushy به نظر نیاد!

No comments:

Post a Comment