اصولا هیچوقت این
دخترایی که بچه می بینن، غش و ضعف می کنن
رو درک نکردم. اصولا
از اینکه بچه بهم آویزون بشه خوشم نمیاد.
اصولا از اینکه
بچه آویزون شده گیر بده که نمی ذارم بری
خونه حرص می خورم و …..
امروز از ۶ تا بچه
۵ تا به من آویزون بودن!!!!
جییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغ!
یک مورد هم خواهر بچه،
زندگینامه دو ساله اش رو برام تعریف کرد!
جییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغ!
خب کمی از ی ها و غ های
جیغ من کم کنین. حداقل
دافنه شروع کرده به تکرار کردن و دنبالم
اومد تا دم در که بهم بگه تولدت یادم می
مونه!! و
من هنوز نمی فهمم چطور ممکنه کسی دلش بخواد
بچه داشته باشه؟
پ. ن.
همه اونا رو خوندین؟
خب اینم بگم که من مثل مگنت بچه جذب می
کنم! قضیه
اون ماره است که صبح پاشد دید شهرداری در
خونه اش فضای سبز زده، همه جا رو پونه
کاشته!!
No comments:
Post a Comment