Monday, 30 January 2012

Trust


Director: David Schwimmer          
Starring: Clive Owen, Katherine Keener,
Liane Liberato
1h46, USA, 2011


محشر، معرکه، awesome!!! از اون فیلم هایی که به سینما و فیلم دیدن امیدوارتون می کنه! یه فیلمنامه هوشمندانه، بازیگری به شدت خوب و کارگردانی محشر دیوید شویمر! بله دیوید شویمر و این دفه خودکشون من هیچ ربطی به فرندز نداره! هرچند اگه اون اپیسودهایی که دیوید شویمر برای فرندز کارگردانی کرد رو دیده باشین، می دونین که کارگردان محشریه! (یادمه همه بازیگرای فرندز بدون استثنا می گفتن دیوید کارگردانی اش از بازیگری اش بهتره و به شهادت فرندز و Band of Brothers و حتی زرافه ماداگاسکار!، دیوید شویمر بازیگر محشریه!).                   
یه دختر نوجوون از طریق اینترنت با یه نفر دوست می شه. سن پسره از ۱۶ سال می رسه به بیست سال و ۲۵ سال! آنی با اینکه براش عجیبه که چرا چارلی انقدر دروغ می گه، قبول می کنه که ببینتش و.... چارلی حداقل ۳۵- ۴۰ سالشه!! موضوع فیلم جدید نیست! دختر نوجوونی که از طریق اینترنت فریب می خورده، مورد تجاوز قرار می گیره و تاثیری که این مساله روی خودش و خانواده اش می گذاره! در عوض کارگردانی انقدر محشره که همین موضوع پیش پا افتاده، بدون هیچ تاکیدی یک ساعت و خورده ای رو صندلی میخکوبتون می کنه!
یکی از جذاب ترین مساله های فیلم برخورد آنی با مساله است که تکرار می کنه تجاوزی در کار نبوده، خودش خواسته، راطه اش با چارلی خاصه، تفاوت سن براش مهم نیست و اینکه پدر مادرش و FBI انقدر شلوغش کردن که چارلی دیگه باهاش تماس نمی گیره. اصرارش هم پدرش رو گیچ می کنه و هم تماشاچی رو که خیلی ظریف تردید آنی رو دیده. شاهکارش وقتیه که مامور FBI خبر می ده که دی ان ای چارلی با پرونده های دیگه هماهنگی داره و عکس های چند تا قربانی دیگه رو به آنی نشون میده و آنی بالاخره به خودش و بعد به روانشناسش اعتراف می کنه که فریب خورده و مورد تجاوز قرار گرفته! خودفریبی آنی و برخوردهاش نوجوانانه اش معرکه تصویر شدن!    
مساله بعدی برخورد پدر آنیه که کلی فوبیک می شه و به شکل وسواسی منحرف های اینترنتی رو دنبال می کنه. انقدر که رابطه اش با آنی و اعتماد آنی بهش خراب می شه. یکی از جذاب ترین صحنه های فیلم وقتیه که بعد از تجاوز کلایو اوئن قفل خونه رو فعال می کنه و ما از پشت پنجره می دونیم که هیچ امنیتی وجود نداره! و البته وقتی از آنی پوزش می خواد که نتونسته دنیای بچگونه پر از اعتمادش رو براش حفظ کنه.

تیتراژ پایانی هم محشره! یه ویدیوی خانگی دو سه دقیقه ای که انبوهی از اطلاعات درباره چارلی به تماشاگر می ده که معلم فیزیکه، متاهله، یه پسر ۸-۹ ساله داره، به شدت معمولی و قابل اعتماد به نظر میاد!
خب من کلی قربون صدقه کارگردانی رفتم و درباره اش ننوشتم. دو سه تا مثال می زنم. اول صحنه تجاوز! یادمه یه بار با بستنی چکه کن و یکی از استادهای من یه بحث داغ درباره irreversible داشتیم. من می گفتم با این که فیلم خوبی هایی هم داره، من ازش خوشم نمیاد و بستنی چکه کن که رسالت الهیشه همه رو مجبور کنه نکات مثبت چیزی رو که دوست داره ببینن، می گفت اشتباه می کنم و یکی از مثال هاش همین صحنهه بود که بستنی چکه کن می گفت زجر آوره! (اگه فیلم رو دیده باشین یه تجاوز وحشیانه تو نمای متوسط به شکلی شما به خوبی شیرفهم بشین ده دقیقه طول می کشه!) آقای استاد می گفت این صحنه برای زن ها زجرآوره وگرنه اگه کارگردان دید جنسی نداشت، رو صورت خانومه فوکوس می کرد و انقدر هم طولش نمی داد. بعد هم مانیکا بلوچی؟ حالا تو این فیلم اتفاقا ما صورت آنی رو می بینیم و ترسش رو و بعد دوربین بیست ثانیه از دید آنی رو پرده متل فوکوس میشه و ما دو سه با نه هاش رو می شنویم (و من دلم می خواد فکر کنم که این تصمیم کارگردان بوده و ربطی به اینکه بازیگر واقعا ۱۶ ساله اش بوده و از لحاظ قانونی نمی تونه چنین صحنه ای رو بازی کنه نداره!) انقدر این صحنه تاثیرگذار هست که وقتی تو یه صحنه فلاش بک مانند یه نما از اون پردهه اومد، من ناخودآگاه پریدم هوا! جالب اینکه بعدا یه بار دیگه که بخشی از صحنه رو می بینیم از زاویه دید آنی می بینیم و این هم تجربه جالبیه!
دوربین به جز چند تا فلاش بک فاصله اش رو همیشه با شخصیت ها حفظ می کنه، نه فوکوس گل درشت می کنه، نه موسیقی هندی رو صحنه میاد، نه بیننده به جایی می رسه که گوله گوله با دل بریون برا آنی اشک بریزه! دوربین فقط روایت می کنه و کارگردان همه سعی اش رو کرده که کارگردانی اصلا به چشم نیاد! هدایت بازیگرا حرف نداره! از لین لیبراتو که از یه آنی شاد چهارده ساله می رسه به یه آنی آسیب دیده با تجربه گرفته تا کلایو اوئن که برا اولین بار مرد خشن فیلم نیست و یه پدرخانواده بامزه و کمی بعد زخم خورده است! کترین کینر هم محشره! و از همه مهمتر جمله ها انقدر روان اند و انقدر بازیگرا باورپذیر اجراشون کردن که ….. خب یعنی متقاعد نشدین برین ببینینش؟ چقدر تعریف کنم؟
 پ. ن. یادتونه دیوید شویمر می گفت من بمیرم هم رو قبرم می نویسن راس گلر؟ تو بروشور سینما نوشتن راس فرندز رو یادتون میاد؟ این فیلم مال اونه!!

No comments:

Post a Comment