Starring:
George Clooney,
Shailene Woodley
1h52,
USA, 2011
اگه همسرتون بعد از
اینکه مدت هاست از هم دور افتادین بره تو
کما و دیگه هیچ شانسی نداشته باشین که
مسائلتون رو حل کنین، چه احساسی پیدا می
کنین؟ اگه بفهمین که دیگه تموم شد و می
خوان از دستگاه جداش کنن و شما باید بچه
های نوجوونتون رو برای اون لحظه آماده
کنین؟ و اگر ناگهان این وسط بفهمین که
دلیل اصلی اختلاف دختر بزرگتون و همسرتون
این بوده که دختره می دونسته همسرتون داره
به شما خیانت می کنه چی؟ ازش متنفر می شین؟
خودتون می رین از دستگاه جداش می کنین؟
می رین می زنین مرده رو لت و پار می کنین؟
(ببخشید
ذهنم کیمیایی ای شد یه آن!)
مت کینگ/ جرج کلونی با همه اینا رو به رو می شه. به اضافه اینکه اون وسط باید برای فروش یه زمین که از جد بزرگش (آخی! من چقد جد بزرگ رو دوست داشتم! ۱ سال تاخیر داره! ا سال تاخیر داره!) به اون و ۹۸ تا عموزاده اش به ارث رسیده هم تصمیم بگیره!
مت کینگ/ جرج کلونی با همه اینا رو به رو می شه. به اضافه اینکه اون وسط باید برای فروش یه زمین که از جد بزرگش (آخی! من چقد جد بزرگ رو دوست داشتم! ۱ سال تاخیر داره! ا سال تاخیر داره!) به اون و ۹۸ تا عموزاده اش به ارث رسیده هم تصمیم بگیره!
یه فیلم جدی با تن کمدی
و به قول منتقدهای سینمای بدون شک!
یکی از بهترین بازی
های جرج کلونی! تو
این فیلم با یه جرج کلونی super
cool تاکسیدو پوش
مسلط به اوضاع طرف نیستیم بلکه یه جرج
کلونی درب و داغونِ بلوز هاوایی شلوار
کوتاه پوشِِ (همچنان
جذاب ولی!) آسیب
پذیر داریم که رسما قاطی کرده و حتی نمی
تونه از پس دختر ده سالش بر بیاد.
به شدت به دختر بزرگش متکی می شه و سعی می کنه درک کنه که چه اتفاقی افتاده یا داره می افته!
به شدت به دختر بزرگش متکی می شه و سعی می کنه درک کنه که چه اتفاقی افتاده یا داره می افته!
فیلم درباره مرگ یه
آدمه و تاثیری که روی آدم های اطرافش می
گذاره، اما لحن فیلم به این تلخی نیست.
کلونی به خوبی
تونسته این توازن رو حفظ کنه!
(اینو کسی داره
میگه که همیشه گفته پرسونایی که کلونی
ساخته برا خودش نصف نقش رو براش بازی می
کنه! دارم
کلی از مواضع غیراصولی خودم عقب نشینی می
کنم ها! حواستون
هست؟)
به هر حال مت تصمیم می
گیره آقای رقیب رو پیدا کنه و بهش خبر بده
که الیزابت به زودی می میره و اگه می خواد
می تونه بیاد باهاش خداحافظی کنه (حالا
ایرانی بود زنه رو در همون حال کما طلاق
می داد!!!). این
سفر که مت با دختراش و سید، دوست بامزه و
یه کم قاطی دختر بزرگه، می ره بهش قدرت می
ده که با مسائل رو به رو شه و در نهایت زنش
رو ببخشه.
صحنه های محشر:
همه صحنه های مربوط به
براین اسپیر که مت برای تصمیم گرفتن و
اقدام کردن می ره سراغ الکس دختر بزرگش.
وقتی مت وقتی الکس داره
شنا می کنه بهش می گه که قراره مادرش رو
از دستگاه جدا کنن و الکس بدون هیچ جوابی
می ره زیر آب و اونجا داد می زنه و گریه می
کنه!
صحنه ای که می رن در
خونه برایان اسپیر و الکس یه نیگا به مرده
می اندازه و به جرج کلونی میگه اینه؟
مامان اینو به تو ترجیح داده؟ و کلونی
میگه همینو بگو! منم
اون لحظه داشتم همین فکرو می کردم اون
لحظه!
این که مت همه اش از
همه و آخرش از خود براین می پرسه که الیزابت
دوسِت داشت؟
وقتی الکس و سید از مت
دفاع می کنن و مت به شکل بامزه ای خوشش
میاد!
وقتی مت با الیزابت
خداحافظی می کنه و با همه مسائل پیش اومده
می گه خداحافظ عشق من!
خداحافظ!
و یه قطره اشک می
چکه پایین!
وقتی خاکستر الیزابت
رو می ریزن تو دریا (من
تا حالا ندیده بودم که از بالا و توی ظرف
رو نشون بدن! تاثیر
عجیبی داره! یه
آدم شده یه ظرف خاکستر!) و
وقتی حلقه های گل رو می اندازن تو آب،
دوربین از زیر آب سه تا حلقه گل رو نشون
می ده. انگار
الیزابت از زیر آب داره خداحافظی خانواده
اش رو نگاه می کنه و باز انگار الیزابت که
می دونیم عاشق دریا بوده اونجا آروم گرفته!
No comments:
Post a Comment