دراز
کشیده بودم، کتاب می خووندم
.
اون
مدلی که از آرنج به وسط دماغ آدم وتر وصل
می شه
.
جنبش
های نامحسوس مینا واری در وسط ضلع پایه
مثلث به چشم می خورد و یه دفه ها ها ها
ها
!!!
هی
هی هی هی
!
هو
هو هو هو
!
مآنی
ببین چیکار داره می کنه
!
ها
ها ها ها
!
(نوکش
با گوش من ۷ میلیمتر فاصله داشت
!)
و
من شونصد متر پریدم هوا
!
اصولا
تارهای صوتی این بشر چقدره مگه که این صدا
رو با اون فرکانس تولید می کنه
!
فکر
می کنین به اشتباه خودش پی برد و به درک
جدیدی از زندگی دست یافت؟ نه این پایان
خوش فیلم های جشنواره ای هست
!
به
خندیدن ادامه فرمودن
!
No comments:
Post a Comment