نمی
داند که چرا به دستهایش خیره ام
.
می
گوید و می گوید
.
گوش
می کنم و نگاه می کنم به انحنای ناخن ها
.
دستهایت
اینجاست
.
تو
اما مدت هاست که نیستی
.
ساکت
ام
.
دلداری
ام می دهد
.
ساکت
ام
.
اشک
خیره سری پایین می سُرد
.
می
گوید نگاهش کنم
.
نگاهت
اینجاست
.
خودت
اما مدت هاست که نیستی
.
حرف
می زنند
.
نگاه
می کنم
.
شگفت
زده می پرسد چرا
.
لحن
صدایت اینجاست
.
تو
اما مدت هاست که نیستی
.
نمی
داند چرا به خنده می اندازمش هر بار
.
نمی
داند خنده اش پژواک تو را دارد
.
طنین
خنده ات اینجاست
.
تو
اما مدت هاست که نیستی
.
هر
وقت بی چاره ام سر می رسد
.
جوابی
است بر خیلی از سوال های من
.
تو
را در او بارها دیده ام
.
مهرت
اینجاست
.
خودت
اما مدت هاست که نیستی
.
اشک
هایش را در تنهایی می بینم
.
از
اندوهش حرف می زند
.
نمی
داند آشناست
.
غصه
هایت اینجاست
.
هرچند
تو مدت هاست که نیستی
.
کفش
هایش نخودی است
.
پاشنه
های سه سانت
.
نمی
داند چقدر شبیه تو گام برمی دارد
.
قدم
هایت اینجاست
.
تو
اما مدت هاست که نیستی
.
ترس
ندارد از ترس
.
کمک
که لازم باشد، بال درمی آورد
.
بی
پروایی ات اینجاست
.
خودت
اما مدت هاست که نیستی
.
در
را به رویم باز می کند
.
آراسته
.
کت
و دامن پوش و موهایی به رنگ تو
.
نمی
داند که چقدر این درگشودن برای من لذت بخش
است
.
هرچه
باشد تصویر کامل تری است از تو
.
لباس
پوشیدنش و قد و هیکلش و بیضی صورتش و شغلش
و منطقش گاهی
.
سایه
ای از تو اینجاست و خودت مدت هاست که نیستی
.
سوارم
می کند
.
رنوی
کوچک سبزی دارد
.
نمی
داند که تو قرمز این ماشین را داشتی
.
فرصتی
گیر می آورم و جلو می نشینم
.
دیگر
پاهایم به زمین می رسند و از بالای داشبرد
بیرون را می بینم
.
وقتی
پیاده می شود، آهنگی را که می خواندی زمزمه
می کنم
.
خاطره
هایت اینجاست
.
خودت
اما سالهاست که نیستی
.
کسی
نفهمید که چرا ناگهان در جمعی دلم می گیرد
و گوشه ای می خزم تا بغضی نترکد و شادی
گروهی را بهم نزند؛ که چرا حرکت دستی می
تواند اندوهناک باشد یا قهقهه خنده ای یا
آغوش محکمی
.
کسی
نمی داند که در لحظه هایی که تو اینجایی،
نبودت هزار بار بزرگ می شود
.
ببخش
مرا
.
نمی
توانستم از دستت بدهم
.
تکه
تکه ات کردم و نگاهت داشتم
.
در
هر کسی چیزی از تو دیدم و به خوشبختی اندکی
راضی شدم؛ تکه صدایی یا درخشش نوری یا تاب
گیسویی
.
طنین
خنده ای یا نگاه شادمانی یا آغوش پناه
بخشی
.
چنگ
انداختم به تکه ها تا تو را از نو بسازم
.
تکثیر
شده ای در هزاران چهره، در بیشمار حرکت،
در ابدیتی از ناآشنایان آشنا
.
تو
تا همیشه اینجا با منی، هرچند مدت هاست
نیستی
.
No comments:
Post a Comment