Monday, 15 October 2012

HIMYM, 803: Nannies


I know! I know! یه هفته تاخیر دارم! (بیگ بنگ و دکستر رو چی می گین پس؟) اما قسمت هفته پیش انقدر خنثی بود که اصولا نه تنفر برمی انگیخت، نه تحسین!! انصاف بدین که نوشتن نداشت! Anyways!

بارنی برمی گرده به بازی که من اولش پریدم هوا که Awesome! مشکل اینجاست که متن حتی در مقیاس خود سریال چرنده! اینکه بارنی خودش رو دوباره به چالش می کشه و می خواد که بره سراغ روش های جدید، خیلی بارنیه اما در عین حال همه تکنیک های این هفته تکراری اند! جمله هاش اون دوگانگی جذاب همیشگی رو ندارن! البته که نیل پتریک هریس تو یونیفرم پلیس خیلی خوشگل شده (به جان خودم، اینکه عوامل این برنامه بیشتر مونث اند به این لباس ها و برهنگی های نیل ربط داره!! بعضی اوقات اصلا لازم نیست این بلاها رو سرش بیارن! چشم چرون ها!) اما هیچ دلیلی نداره که تا آخر برگرده به همین تکنیک!
 سایت پرستار بچه زدن هم از بارنی برمیاد، اما دخترهایی که میان انقدر ابله اند که به قول رابین دختری که با چنین حیله ای گول بخوره، هر بلایی سرش بیاد حقشه! بزرگترین مشکل من این بود که اینا از یه ور، هی تاکید می کنن که این عاشق رابینه، از اون ور بارنی هم بعد از به هم زدن با نورا قاطی کرد، هم با کویین!‌ انگار تنها کسی که بارنی به راحتی ازش جدا شد، رابین بود! این درباره رابین هم صدق می کنه که هر هفته با یه نفر جدیده و اینا می خوان به زور به تماشاگر بقبولونن که نه این هنوز عاشق بارنیه ها! خلاصه با همه احساس عشقولانه من به این شیطونی های بارنی، این هفته اصلا تکنیک ها رو دوست نداشتم. این مت کوهن که اینا رو می نوشت داره چه می کنه معلوم نیست؟
 اولین بار نیست که پیرزن ها به بارنی گیر می دن. از مامان تد گرفته تا دوست مامان خودش! اما بارنی و پیرزن ها؟ بارنی که ۳۰ سال به بالا رو آدم حساب نمی کنه؟ تو اون قسمتی که شلوار سرهمی پوشیده بود، خودش رو چلنج کرده بود که شلواره رو در نیاره و قضیه فرق می کرد؟ یعنی کلی دلم برا NPH سوخت که هنوز داره این سریال رو بیننده دار می کنه. بامزگی این قسمت هم مدیون میمیک ها و بازی هریس هست وگرنه حتی جمله های بامزه ای هم نداره!

از اون ور، من که حوصله ام سر رفته از رابطه لیلی و باباش! هی لیلی فکر می کنه باباش دوستش نداره و هی به اشتباه خودش پی می بره! نونصد بار!!! آیکون سر و دیوار!

از اون ور تر، تد بعد از اینکه ۱ سال تو فصل های اول با ویکتوریا بود تازه الان فهمیده ویکتوریا شلخته است! کلا شلختگی خصوصیته که شما سال اولی که با کسی زندگی می کنین بهش پی نمی برین!!! یعنی جیغغغغغ و کندن مو!!

رابین هم که اصولا هیچوقت شخصیت مقابل جذابی براش نوشته نشده که من الان از نیک انتظاری داشته باشم!!

خلاصه تکراری! بیمزه! حوصله سر بر!! سریال یه فرصت دیگه رو از دست داد! نه روابط شخصیت ها پیشرفتی کرد و نه به پایان داستان نزدیک تر شدیم!! ببینیم امشب می خوان چه معجزه ای کنن!!


No comments:

Post a Comment