Monday, 22 October 2012

HIMYM: 804, The Godparents

  

این قسمت کمی تا قسمتی بامزه است به چند دلیل. اول اینکه قصه (per usu) یه دزدی ناشیانه است از فرندز. اون قسمتی که خواهر ریچل میاد گیر می ده که شما بمیرین، بچه تون رو می دین به من؟ به علاوه اون قسمت مسابقه سر آپارتمان و bamboozled و مسابقه برای ساقدوشی عروسی مانیکا و پوکر و... دوم اینکه این قسمت نوشته مت کوهن هست که کتاب ها، بلاگ و توییتر بارنی رو می نویسه. بنابراین شوخی های بامزه بارنی ای بسیار به چشم می خورند. البته برخلاف فرندز که اصلا مطرح شدن قضیه فرزندخواندگی یه دلیل منطقی داشت (اینکه ایمی خودش نمی خواست بچه دار شه ولی بدش نمیومد همین جوری یه بچه بدن بهش و اصلا قضیه رابطه ریچل و خواهرش مطرح بود و اینکه گاهی دوست ها، نزدیک تر از خانواده از آب در میان!)، اینجا لیلی و مارشال یهو!!! یادشون می افته که ما یه روز می میریم و اگه مردیم بچه رو بدیم به کی؟ همین طور بدون مقدمه!! 
 از اون ور، قابل قبوله که تد بچه رو بخواد! حتی رابین هم چون الان می دونه که بچه دار نمیشه، دور از ذهن نیست که با تد رقابت کنه. ولی بارنی اصلا بهش نمی خوره که خودش رو به آب و آتیش بزنه که بچه بزرگ کنه! حداقل می تونستن جوری داستان رو بنویسن که بارنی اولش از زیر قضیه در بره و بعد به خاطر طبیعت رقابت جویانه اش وارد بازی بشه. تو فرندز هم جویی اصلا وارد رقابت نمی شد چون با توجه به شخصیت اش، آدمی نبود که داوطلبانه بخواد بچه بزرگ کنه. قسمت اعظم این قسمت مسابقه ایه که مارشال و لیلی ترتیب می دن که برنده بشه پدر/ مادر خوانده بچه شون! و به این نتیجه می رسن که از دوستاشون دور افتادن، دچار عذاب وجدان می شن و سرپرستی رو می دن به هر سه تاشون!! (احمقانه ترین تصمیم ممکن! فکر کن رابین و تد و بارنی در کنار هم بخوان بچه بزرگ کنن!!) بدی اش اینجاست که باز برخلاف فرندز که تصمیم راس و ریچل منطقیه و به خاطر بچه شون هست، اینجا وقتی لیلی و مارشال به این نتیجه می رسن که وای وای دوستامون!! شما قانع نشدین
نیل خیلی خوشگل آه اسفبار می کشه و جیگر بیننده رو آتیش می زنه که شما یادتون رفته چطوری دوست باشین و از در خارج می شه ولی دلیل لیلی و مارشال که ما دیگه نمی تونیم تا صبح بشینیم توی بار، کاملا منطقیه!! اصلا تقصیر منه که هنوز از این سریال در پیت انتظار منطق دارم و با فرندز مقایسه اش می کنم. این کجا و اون کجا. اگه می تونستم بارنی عزیزم رو منتقل می کردم به فرندز که مجبور نشم هر هفته این چرندیات رو نگا کنم!
یکی برا من توضیح بده که کجای مشکل تد و رابین برای هشت سال به پایین مناسب نیست؟ پدر ویکتوریا تد رو مجبور می کنه هزینه عروسی ویکتوریا رو بپردازه و نیک به جای موتور ژیگولی که رابین دوست داره، یه موتور معمولی گرفته. یعنی اگه فهمیدین چرا نمی شد این مشکلات رو با لیلی و مارشال مطرح کرد به منم بگین. بارنی هم که (گربه چشایر!!!) اصولا هشت به بالا رو یه چیز دیگه تصور کرده! یعنی رسما ولو شدم وقتی فکر کرد دختره به زور ۴.۵ بود. تازه با احتساب اینکه با من بودن بهش امتیازش اضافه می کنه میشه ۶.۵!!! 
وقتی شما یه خرس کوچولو برا کسی هدیه می برین و درو روتون می بنده چه می کنین؟ می رید یکی بزرگتر می خرید!!! رقابت رابین و تد در قانع کردن لیلی و مارشال به خریدن خرس های بزرگتر محدود می شه! هر دو تاشون هم فقط خرس می خرن! احتمالا تو منهتن عروسک های دیگه تو سایز بزرگ قحطی اومده!! اصولا یک پدرخوانده/ مادرخوانده شایسته کاری نداره جز اینکه برای فرزندخوانده اش خرس بخره!! بچه همین طوری بزرگ می شه دیگه!!
 
یعنی آی روشنفکری!!! مارشال رو به دوربین صحبت می کنه و تد می گه این چرا با دیوار حرف می زنه!!! یعنی مرسی شکستن دیوار چهارم!! متاروایتگری!!! ترک برداشتن واقعیت و خیال!! الان سریالتون تو تاریخ روایتگری موندگار شد اینطوری!!!

جواب های تد و رابین به سوال ها سوپر چرنده!! یعنی انتظار داشتم تد مثل آدم جواب بده ولی یکم اغراق شده!‌ رابین یه کم بیشتر و بارنی که کلا قراره جواب هاش غیرواقعی باشه! جالب اینجاست که گاهی جواب های بارنی با همه غریب بودنشون از مال تد قانع کننده ترن! Birds and Bees اش که کاملا منو ناک اوت کرد!!

بریم سراغ بخش مورد علاقه من!!! مت کوهن اصولا بارنی نویسه و از همون رو، این قسمت شوخی های بارنکلی زیاد داره! ار اون ور نیل با چنان شوری بازی کرده اینا رو (حق داشته! حوصله اش سر رفته حتما!‌ مدت ها بود چیزایی که براش می نوشتن چنگی به دل نمی زد!) که حتی وقتی شوخی بامزه ای نیست از مدل بیانش یا میمیک صورتش می خندین! یعنی فقط قیافه اش رو وقتی شعرها رو می خونه و مارشال درو می بنده ببینین، اگر منفجر نشدین!

 بعد هم که نه که همه سرودهای کریسمس رو گند نزده بود (شخصا بعد از اون قسمت که خواهر تد میاد، نشده We wish you a merry merry Christmas! رو بشنوم و یادم نیفته که I wish I could see her naked!!)، این دفه رفته سراغ شعرهای کودکستانی!! یعنی من بخوام اینا رو درس بدم چه خاکی و با چه غلظتی باید به سرم بریزم که چشایرم رو کنترل کنم، خدا می دونه! تا الان که The wheels on the bus go round round round رو از بقیه بیشتر دوست داشتم! اما انصافا قیافه نیل وقتی داره Ol' MacDonald رو می خونه (اونم با لهجه!!) حرف نداره! تو این لحظه ها الیسن هنیگن رو رو کاناپه ببینین که رسما چشایره!! 
 
قیافه اش وقتی تلفنش (که قسم می خوره نیاوردتش!!) زنگ می زنه هم محشره! یعنی هر کس دیگه اون آهنگ رو تلفنش بود و گوشی رو برمی داشت اون جمله رو می گفت، من رسما حالم ازش به هم می خورد! اما این جوونور به شدت این جمله ها رو بامزه می گه! تو این صحنه هم کبی اسمالدرز رو سمت چپ بارنی ببینین که نمی تونه جلوی خنده اش رو بگیره!!

تو رابطه بارنی و رابین هم دوباره نیل داره موازنه رو به نفع خودش برمی گردونه!! یادتونه ایده بارنی و رابین اصلا از اینجا شروع شد که نویسنده ها وقتی نوارها رو بازبینی می کردن متوجه شدن بارنی خیلی به رابین خیره می شه؟ یادتونه نیل دو سال پیش به B-R shipper ها قول داد انقدر این نگاه ها و زبان بدن رو تو بازی اش می گنجونه که هرچی هم تدوینگر بخواد حذفشون کنه، نتونه و نویسنده ها مجبور شن داستان رو بنویسن! خب در این راستا!! این قسمت رو ببینین!! یعنی تو صورت کبی اسمالدرزه! تو طول شات هم نزدیک تر می شه هی!! یعنی یه جاهایی شما انتظار دارین اصلا رابین رو بشونه رو lap اش! تا جای ممکن هم که دستاش دارن فعالیت می کنن! صورت که دیگه بماند!
 حتی تو بخش مسابقهه که کات های سریع داره، می شه دید که بارنی داره رابین رو دید می زنه! البته میزانسن هم جوری هست که کبی و نیل همه اش کنار هم دیده می شن! اینکه اصولا هم با هم خیلی دوست اند هم حتما تاثیر داره! چون کبی جلوی بقیه بازی به این راحتی نداره! ولی نیل داره over compromise می کنه به شدت برای داستانی که نویسنده ها نمی تونن بنویسن!! فردا یکی بیاد بگه چطور بارنی و رابین ازدواج کردن؟ داستانتون کو؟ نویسنده ها می تونن این قسمت رو نشونش بدن که ببین!!‌معلوم نبود؟ 
 
فکر کنم ایده broller از اونجا اومده که تعدادی کالسکه از قسمت هفته پیش باقی مونده بوده!


اون کلک تلفنی که بارنی سر ساقدوس ویکتوریا رو تلفنی گول مالید، قرارداد pre-shtup و تقویم بارنکلی رو بلاگ بارنی قرار گرفته و تقویمه و تعطیلات بارنیانه جدا بامزه ان!! Thanks-giving-it-up, slutoween و Mardi Bra به نظر من از بقیه بامزه ترن. برای بقیه اش برید اینجا.

می بینین اکثر عکس ها فن آرت هست. تو یک سال قبل بی سابقه بوده که ملت انقدر ذوق کنند که فوری شروع کنن به پوستر ساختن. انگار همه دلشون برا بارنی شیطون گوگولیه با تئوری های هچلهفت و شعرهای چرندش تنگ شده بوده.

اینم شعرهای کودکانه!!! این هفته:
Bro Mac Donald had a farm,
Eeee aaay, eeee aaay Bro!
And on that farm, he had some chicks,
Eeeaa, Eeeaaa, Bro!
With a hot chick here and a dumb chick there...



Brow, Brow, Brow your broat,
Gently to the bar,
Hit on sluts, then do ten shuts....



The boobs on the bus go up and down
up and down, up and down,
The boobs on the bus go up and down
All through the town...

No comments:

Post a Comment