Tuesday, 23 October 2012

آقا اجازه؟

 
یکی نیست بگه آقای اسمشو نبر!! شما این همه سرزده با هماهنگی دوربین!! رفتی جاهای مختلف سیب زمینی پخش کردی و اجازه از کسی نگرفتی، بعد حالا برای ورود به زن دان (هرگونه مقصود بارنیانه در جداسازی واژه پیشین تکذیب می گردد! روابط عمومی پریای خط خطی!!) اجازه لازم داری؟ حالا وایستادی قانون اس اسی (نه درستش همینه! از اس. اس. میاد!!) اندازه می زنی؟! شما که پدر جان، اصولا روی تجاوز رو سفید کردی، خب این بار هم از قا نون تجاوز کن! حق مس لمته دیگه!! از اون ور، یه آقاهه گفته ما که اسمش رو قبول نداشتم! خب مردم خواستن! مام که عمرا رو حرف مردم حرف نمی زنیم!! حاشا و کلا! اصلا و ابدا!! یادتونه ملت می رفتن تو خیابون یا تو زن دون خودشون مُرد می شدن؟ یادتونه تو عملیاتی کامیکازی وار به خودشون مننژیت و سکته قلبی تزریق می کردن که آه اسمشو نبر!! یادتونه می گفتن با ماشین از رو ما رد شین اما اسمش رو از ما نگیرین؟ یادتونه اعتراض کردیم که رای ما رو دزدیدین؟ ما حداقل ۸۳ درصد رای داده بودیم! (دوازده درصد رای ها رو من خودم دادم اصلا!!) یادتونه وقتی اسمش اومد تو خیابون، مردم از خوشی پریدن هوا و برخورد کردن به یه سری گلوله که هوایی شلیک شده بود؟ یادتونه.....

فکر می کنم ما هنوز یادمونه ولی تاریخ رو دیک تا تور ها می نویسند! (هرگونه معانی ضمنی در جدا نوشتن این واژه هم تکذیب می شود! مخصوصا قسمت اولش!!) 

 

No comments:

Post a Comment