Saturday, 13 October 2012

:D

 

هفته پیش داشتم به استاد جون می گفتم دو تا کتاب جدید هست که هم من می خوام، هم دوست آبی نفتی-سبز تیره و هر کدوم ۴۰-۱۳۰ یوروه و تو کتابخونه های اروپا فقط یه دونه ازش پیدا کردم (مال ۶ ماه پیشن هر دو تا!) و اجازه نامه های ایست گیت رو هم نشونش دادم . گفتم ما باید داستان رو بخریم (هر کدوم ۲۵ تا ۳۵ دلار!!) ولی اگر کتابخونه ای اقدام کنیم با ۶۰ دلار اجازه استفاده برای دو نفر صادر می شه و خیلی با تردید اضافه کردم فکر می کنین کتابخونه دانشگاه یا کتابخونه ملی حاضر بشن کتاب ها و اجازه رو بگیرن با توجه به اینکه دو تا دانشجوی دکترا دارن روی این موضوع کار می کنن؟ دیروز استاد جون ای میل زده که کتاب ها رو کتابخونه ملی قول داده بخره و اجازه رو کتابخونه خودمون و کتابخونه ملی اسم ما رو خواسته که تا کتاب رسید باهامون تماس بگیرن که وقتمون تلف نشه. برای من و دوست آبی نفتی-سبز تیره این یعنی طرفای ۵۰۰ یورو صرفه جویی!! یادم افتاد که با چه فلاکتی اونجا کتاب می گرفتیم یا کپی می کردیم یا حتی از نمایشگاه می خریدیم. کتابخونه ها همیشه علیه ما بودن، نه کمکمون! خلاصه خیلی احساس بستنی چکه کنی کردم!!!


No comments:

Post a Comment