Friday, 12 October 2012

ماجراهای ما ۷

 
یه روزی یه بستنی چکه کنی بود که دنبال کتاب عالیجناب سرخپوش اکبر گنجی می گشت. همه کتابفروشی های خیابون انقلاب رو گشت ولی کتاب پیدا نشد...
تصور کنین من و بستنی چکه کن رو دم انتشارات کیهان که داریم چونه می زنیم. من داشتم به هزارات دلیل ثابت می کردم که حتی پرسیدن از انتشارات کیهان هم احمقانه است و بستنی چکه کن، پر از خوشبینی دموکراتیک می گفت که کتاب فروختن ربطی به موضع سیاسی نداره و اینام کتاب فروشی اند و آی قیافه آقای ناشر کیهانی دیدنی بود وقتی بستنی چکه کن ازش پرسید که عالیجناب سرخپوش و عالیجنابان خاکستری رو دارین؟ مونده بود ما نفوذی ایم؟ آسکاریس داریم؟ کم عقلی مزمن داریم؟ 
 
کتاب آن لاینه! اینجا دانلودش کنین اگه تا حالا نخوندین. من که تا چاپ بیستمش رو یادمه و واقعا به یه بار خوندن می ارزه!


No comments:

Post a Comment