یک امیلی عصبانی storm
in می کنه و خبر می ده
که تمام طرح درس فرداش بر اساس شورش بی
دلیل بوده و یه نفر دی.
وی.
دی.
اش رو کش رفته!
میگه اگر فیلم رو گیر
نیاره، اصلا کلاس رو کنسل می کنه!
همه بسیج می شن که فیلم
رو پیدا کنن حتی من که در کمال موقع نشناسی
می گم خب بذار بچه ها یه نفس راحت بکشن!
فیلم در مدیاتک دو قدم
اون ور تر به امانت رفته اما تو مدیاتک سه
قدم اون ور تر هست.
میگه نمی رم.
دوره.
تصمیم می گیریم ببینیم
با توجه به اینکه فیلم مال قبل از طوفان نوحه
می شه داونلودش کرد اگر نشه رفیقمون باید
۲۰ یورو بده در راه آموزش شاگردان دلبندش
و فیلم رو بخره.
بعد من یاد اهریمن سه
می افتم و می گم شاید دوستم فیلم رو داشته
باشه، بذار بپرسم.
تا اهریمن جان جواب
بده الیور، دستیار امیلی، از راه می رسه
و میگه جاتون خالی!
یه کولی بازی درآورده
بود دوستمون!
مدل راس و my
sandwich راهرو رو گذاشته
بود رو سرش که My
James Dean!! دقیقا در لحظه
ای که الیور داره از امیلی کتک می خوره،
اهریمن سه اس.
ام.
اس.
میده که دارمش و من با
شادی اعلام می کنم که گفتم دوستم همه فیلم
های هفتاد و هشتاد رو آرشیو می کنه!
میگه دارمش.
اولین سوالی که امیلی
می پرسه اینه که دختره یا پسر؟ الیور می
گه کی؟ جیمز دین؟ یعنی تو تا حالا تشخیص
نداده بودی؟ و یه سلقمه جانانه نوش جان
می کنه از اون مدل ها که فکر کنم الان کلیه
اش وسط معده اش واقع شده باشه!
امیلی در جواب من که
می گم دختره!
میگه حیف شد!
من کسی که فیلم های
هفتاد و هشتاد رو آرشیو کنه رو ندید قبول
می کنم!
الیور باز بامزگی می
کنه که چقدر تو سخت گیری!
اگر آرشیو هم نکنه،
من قبولش دارم!
(همه دختران جمع چشماشون
رو می چرخونن و زمزمه می کنن Men!!!)
قرار می شه امیلی بره
در خونه اهریمن و ازش بگیره فیلم رو!
میگم براش بنویسم چه
شکلی هستی؟ که الیور که روشنه قصد جانبازی
داره می گه بهش بگو بعد از ساعت ۶ هر وقت
شنید یکی داره مدل مارلون براندو که تو
اتوبوسی به نام هوس داد می زنه استلا،
نعره می زنه جیمزززززززززز!
بیاد دم در!
و شانس میاره که جا
خالی میده چون انصافا امیلی بد جایی رو
نشونه رفت این دفه!
و امیلی دستکم پونزده
کیلو از الیور تپل مپل تره!
الیور نزدیک بود به
تاریخ بپیونده!
اما از رو نمی ره، از
سمت دستیاری اش سواستفاده می کنه و میگه
من می تونم قرار امیلی رو با دوستت هماهنگ
کنم.
امیلی شماره اهریمن
رو می گیره و الیور رو کشون کشون می بره
سر کلاس!!
شب بهش اس.
ام.
اس.
می دم که فیلم رو از
دوستم گرفتی؟ میگه لازم نشد.
الیور پیشنهاد داد که
بره فیلم رو بخره!
میگم داوطلبانه؟ خودش
هم پولش رو داد؟ میگه خب منم یه خورده
تشویقش کردم.
میگم تصادفا ساعت های
کاری ماه پیشش گم نشد؟ میگه برای طرفای
۲۰ دقیقه!
اما به محض اینکه الیور
تصمیم گرفت داوطلبانه فیلم رو برای من
بخره، یه دفه من ساعت ها رو توی یکی از
کشوهای پایینی پیدا کردم!
تقصیر منه که انقدر
درباره دموکراسی در کشورم برا اینا توضیح
می دم!!
پ.
ن. ۱
در بحثی پس از خروج
صلح آمیز الیویه و امیلی!
من و پولین به این
نتیجه رسیدیم که ببین!
امیلی اول شنید که طرف
عاشق سینمای دهه هفتاد و هشتاده!
حتی نپرسید چند سالشه؟
چه شکلیه!
حالا اگر یه پسر بود
اول از همه می پرسید بوبز؟
پ. ن. ۲ عنوان، دزدی از همون کتابه است که ۵-۶ سال پیش تو همه کتابفروشی ها، مجله فروشی ها، کبابی ها، بستنی فروشی ها و لوازم التحریر فروشی ها به فروش می رسید! چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد؟
No comments:
Post a Comment