I'm a 100%
awesome and you know it! اینو
بارنی به رابین می گه (بله
بعد از نونصد قسمت این دو تا دو جمله با
هم حرف زدن!)
و من در کمال
فروتنی ازش سو استفاده می کنم که تاکید
کنم همه حدس های من درست بود (بچه
ها می خوان منو بکشن الان!).
نیازی هم به
نوستراداموس بودن نبود، سریال خیلی پیش
پا افتاده هست!
هرچی بچه ها
قرص آرام بخش و سوهاضمه برا هم تجویز کردن،
من با قلبی آرام و روانی مطمئن!!!
نشستم سریال
رو دیدم و برعکس قسمت آخر فرندز که
این راس و ریچل قلب آدم رو بارها تا تو
لوزالمعده اش فرو می کردن و در می آوردن
با اطمینان کامل که در ۱۰ ثانیه آخر معلوم
میشه عروس رابین هست، بدون هیچ گونه تشویش
به نگاه کردن ادامه دادم.
یعنی واقعا
تشکر می کنم از خط داستانی هیجان انگیز
که هیچ فشار عصبی، هیجان، تعلیق (یعنی
هیچی اصلا!)
در من بر
نیانگیخت!! الان هم که به هزار و پونصد کامنت اون شب نگا می کنم، بعد از هیجان اولیه، همه شروع کردن به غر زدن که خط داستانی خیلی پیش پا افتاده بود و حق دارن.
به هر حال
انتظاری که از یه قسمت پایانِ فصلِ شایسته!
می ره رو برآورده
نمی کنه این قسمت.
بگذریم.
کویین شغلش رو
کنار گذاشت.
بارنی ازش
تقاضای ازدواج کرد و دقیقه ۴۲:۴۹
این قسمت ۴۳ دقیقه ای، دوربین زحمت کشید
و رابین رو تو لباس عروس نشون داد!!!
یعنی انقدر
کلیشه ای. اینک اهم
اغرار، بعد مشروحش رو پایین تر بخونین:
از اونجاییکه تولد بچه
ریچل و راس تو فرندز pure
awesome بود، من
همه تولدها رو با تولد اِما مقایسه می کنم
و تولد ماروین اریکسن چیز دندونگیری نیست.
با این وجود
اسمش که بارنی تو انتخابش نقش داشت، واقعا
the
coolest middle name ever هست:Marvin
wait-for-it Erikson!!! و
اینکه رابین در تلاشی مستمر!!
لیلی رو با اسب
هایی که بچه شونو به دنیا آورده بود مقایسه
می کرد هم کلی با حال بود (تو
پرانتز لباس های کبی همچنان بی ریختن (حتی
لباس عروسی اش!)
اما هی کوتاه
تر می شن!!!
طراح لباس
کاملا به میل آقایون پشت و جلوی دوربین
عمل کرده).
داستان بارنی و مارشال
تو اتلنتیک سیتی می تونست واقعا محشر
باشه، مخصوصا که بارنی تو اتلنتیک سیتی
تو فصل دو که مارشال و لیلی می خواستن فرار
کنن، حرف نداشت.
ولی معمولیه.
از کویین متاسفانه
استفاده خوبی نکردن.
الان به شدت
شبیه نوراست.
اصولا اینا به
جای اینکه رو رابین کار کنن، رقیبش رو
منفعل می کنن.
به نظر من هیچ
دلیلی نداشت که کویین متحول بشه و از کارش
دست بکشه و همونطور هیچ دلیلی نداشت که
بارنی به این زودی ازش تقاضای ازدواج کنه.
با بارنی طرفیم
ها، نه تد!
الان کاملا به
نظر میاد که خب بارنی می تونست از نورا
تقاضای ازدواج کنه، بعد رابین رو بگیره! به قول یکی از بچه ها بهتر نبود بارنی اول عاشق یه استریپر می شد، بعد با نورا رو به رو می شد که رسما marriage material بود و بعد برمی گشت سراغ رابین که ترکیبی از هر دو هست؟ چرا راستش. اما کارتر بی نشون داده که با منطق میونه ای نداره! اصولا من از
حکمت های این سریال سر در نیاوردم!!
به اضافه اینکه
وقتی تو همین فصل بارنی به خاطر رابین
نورا رو زیر پا می گذاره و همین چند قسمت
قبل رابین در حالی که با کوین بود، false
positiveبود برا
بچه بارنی (دارم
سعی می کنم!!!
گرامرش رو نمی
تونم به پارسی برگردونم!!!)
و بالاخره هم
به زبون میاره که نمی تونه فراموشش کنه،
اونم رابینی که تو فصل دو بارنی رو با
شونزده نه!
قاطع رد کرد!!
یه جوریه که
بارنی out
of the blue تصمیم
می گیره با کویین ازدواج کنه!!
مخصوصا که اینا
سعی می کنن بارنی و رابین با هم برخوردی
نداشته باشن که نه پارتنر اون شک کنه، نه
پارتنر این!
که خب احتمال
نفهمیدن پارتنر مربوطه در صورت رو به رو
شدن بارنی و رابین، در حد احتمال انتخاب
شدن این سریال برا امی هست!
تد به جاش این هفته
داستان نسبتا خوبی داشت.
اینکه رابین
انقدر سماجت کنه که به ویکتوریا زنگ بزن،
یه ذره بی منطق بود (چرا
ویکتوریا حالا؟).
اما خب نویسنده
های محترم راهی به ذهنشون نرسیده لابد که
ویکتوریای در آستانه ازدواج رو برگردونن
به سریال.
به هر حال این
قسمت با تد و ویکتوریا در لباس عروس
(ویکتوریا!
نه تد)
که به سمت اون
غروبی می رن که اسمش پایانه (به
من چه!
خودشون گفتن!
من پیاز داغش
رو زیاد کردم!)
تموم میشه.
اما خب رابین
تد رو شیرفهم می کنه که نظرش عوض نمی شه.
اینم آغاز پایان سریال!
به هر حال یه
فصل بیشتر نمونده (خدا
بخواد ادامه اش ندن!!)
و تو فصل هشت
هم باید نشون بدن که بالاخره مادره کیه
(ویکتوریا
نمی تونه باشه.
اگه یادتون
باشه تد تو عروسی بارنی دختره رو می بینه
که هم اتاقی سیندی فصل پنج هست و چترش هم
که باید زرد باشه!
هرچند رسما
احمقانه است که ویکتوریا عروسیش رو به
خاطر تد به هم بزنه!
بعد تد باهاش
به هم بزنه!)
و هم بارنی و
رابین چطور به عروسی می رسن (اینش
سخت نیست.
می ذارنشون تو
یه تاکسی و دو دقیقه بعد عروسی رو نشون می
دن!
در کمال ظرافت!).
و....
شعبده بازی بارنی مثل
همیشه بامزه است!
Go Neil! تو لحظه ای که گفت misdirection همه مون پوزخند به لب اینجوری بودیم که بامزه ها!!! می دونیم کویین misdirection هست و رابین رو می ذارین ۳۰ ثانیه آخر!
با اون کراوات اردکی
کلی می شد شوخی کرد، نویسندگان خلاق!!
خاطره ها خیلی ننر
بودن!
یادتون رفته که بارنی
رسما تا بیست و سه سالگی nerd و هیپی بوده؟ این
قیافه گات مال چند سالگی اش بود؟ شخصیتی
که هی وب سایت چرند می سازه بارنیه، نه
تد!!
سریال خودتون
رو تا حالا دیدین آیا سازندگان؟
من طرفدار عروسی بارنی
و رابین نبودم (من
ذاتا با هر نوع عروسی مشکل دارم.
اما این دو تا
شخصیت عمرا این مدلی نبودن!).
اما الان کلی
دلم سوخته که این دو تا شخصیت در کنار هم
چه انرژی ای به سریال می دادن.
حالا به دلایل
شخصیتی یا به خاطر اینکه نیل و کبی دوست
صمیمی شدن تو این هفت سال!
و به دلایل
مضحک نویسندگان (یا
نویسندگان مضحک!)
انقدر این ها
رو دور از هم نگه می دارن که مثلا تعلیق
ایجاد کنن.
تعلیق این دفه
دو فصل طول کشیده!!
همین سی ثانیه
این هفته رو ببینین و واکنششون رو به متاهل
شدن بارنی.
فکر کن آدم
روزی که نامزد کرده به دوست دختر سابقش
که تو همین فصل ازش حامله هم شده بگه،
آخرین فرصتته که با من فرار کنی ها؟
بریم؟ و کل کل شون که Canada
sucks! و بارنی
که به هیچ وجه کوتاه نمیاد (راستی
این جمله شاید یه چهارمم کانادایی باشه،
اما صد در صد awesome
ام از
توییتر بارنی هست!)
و رابین که با
اون نگاه عزیز از دست رفته وار (شما
بهترش رو بسازین.
الان هیچ صفت
دیگه ای به ذهنم نمیاد!)
برا بار اول
تصدیق می کنه و این دفه بارنی معذب می شه.
این سی ثانیه
یه پینگ پنگ جذاب بود بین نیل و کبی و چقدر
حیف که سریال فرصت این جرقه ها رو دو فصله
که از دست داده!
بگذریم که من
به شدت دلم برای لیزرتگ، توطئه هاشون علیه
تد، رابین اسپارکلز و چلنج هایی که رابین
با بارنی همکاری می کرد، تنگ شده!
راستی تا جایی که من
یادم میاد این اولین باریه که نیل رو at
the alter می بینیم.
همیشه یا زن
داشته یا به عروسی نرسیدیم.
لباس عروسی ویکتوریا
از مال رابین (یعنی
از اون قدری که معلومه!)
خوشگل تره و
کبی اسمالدرز مانکنه!
یعنی این طراح
لباس داره چه غلطی می کنه معلوم نیست؟ (امروز دیدم بچه ها ادامه لباس رو پیدا کردن، مثل لباس مامان سیندرلاست قبل از اینکه موش ها بازسازی اش کنن! نیل خوش شانس بوده که ذخیره دولچه اند گابانای بارنی به کمکش اومده!)
برا magician
code می شد یه
داستان معرکه نوشت بارنی وار!!
داستانش لوس
بود!
ولی انصافا اسپارتاکوس
بازی پیرزن پیرمرد ها بامزه بود!
هرچند من منتظر
رانجیت بودم!
اشکال نداره.
نویسنده ها
یادشون نبوده!
انقدر وعده دادن که
نسبت فصل ۷ به رابین، مثل نسبت فصل ۴ به
بارنیه و احساسات رابین رو می بینیم، همه
اش منحصر شد به یه نگاه غمزده و می دونم
تو محشری!
یعنی واقعا
سازندگان خسته نباشید!
خوبه حالا
سریالتون رمانتیکِ در پیته!
اگه اکشنِ در
پیت بود، چه احساساتی نشون می دادین؟
همونقدر که لباس های
کبی روز به روز آب می ره، سازندگان علاقه
شدیدی دارن به نیلِِ بدون لباس!
این قسمت چندمه
که این هیچی!
تاکید می شود
هیچی تنش نیست!
بینندگان که
همه اش رو نمی بینن به هر حال اما کی تو
گروه سازنده (که
همه اش رو می بینن!!)این
ها رو برنامه ریزی می کنه خدا می دونه! راستی نیل جان! هم توییت کرده بود که امشب پرده برداری از عروس بارنی و من هم ممکنه هیچی تنم نباشه. از دست ندین! (بارنی هم به سرعت به پرده برداری از عروس بارنی واکنش نشون داد که یه نفر داره نشر اکاذیب می کنه؟ عروس و بارنی؟ چرا مغلطه و سفسطه می کنین؟ این افکار التقاطی چیه؟ متحجرهای دگراندیش واپس گرا؟ (همینو نوشته true story!!!) به هر حال ایده ترمیناتور بد نبود! شباهت هریس به هر بازیگری که اداش رو درآورده (از پتریک سوئیز گرفته تا اورسولا اندرسن!!) و تقلید معرکه اش همیشه منو شگفت زده کرده! با پوزش یه نگاه اجمالی نشون داد، توییت نیل درباره وضعیت لباسش کلی هم تماشاچی جلب کرده!! من هنوز مقایری امل و فناتیک ام! ببخشید!
منتظر اسکووتر بودم
کلی!
یعنی عالی بود
اگر می اومد به لیلی گیر می داد که تو همین
وضع بیا با هم فرار کنیم!
یادتونه گفتم نیل یه
نگاه ها و حرکاتی رو فقط برا رابین کنار
گذاشته؟ مقایسه کنید قیافه اش وقتی رابین
با مرارت!!
میگه برات
خوشحالم رو با خواستگاری matter
of fact اش از
کویین!
راستی وقتی
دارن شوخی می کنن که به کجا فرار کنن،
رابین می گه کانادا و می دونین که کبی نیمه
کانادایی هست و بارنی می گه مکزیکو و نیل
متولد مکزیکوست!
الان به ذهنم
رسید که مسخره نیست که کویین از همه چیز
به خاطر بارنی بگذره، بعد تو دو سه قسمت
بعد بارنی ولش کنه؟ یعنی اگه یه خط داستانی
درست حسابی پیدا نکنن، کلی ظلمه به کویین!
دوسش داشتم!
باهوش بود!
دقت کردین تو این سریال
هرکس نامزد می کنه نامزدی اش به هم می
خوره؟ فصل یک مارشال و لیلی به هم زدن.
فصل دو استورات
و کلودیا تا دم جدایی رفتن.
فصل چهار استلا
تد رو تو عروسی ول کرد.
فصل هفت رابین
تو یه قسمت هم نامزد شد، هم به هم زد و فصل
هشت هم نوبت به هم خوردن نامزدی بارنی
هست!
خلاقیت یه طرف،
اصولا که مرسی تعهد!!!
Guys! Tinkerbell vagina? really؟ من سر کایوتی و ردرانر کلی خندیدم! ولی دیگه این Ewwwwwwww بود به شدت!!
چهل و سه دقیقه باید
چهار تا جمله بامزه داشته باشه دیگه، نه؟ خب نداره به اون صورت! برین بازی نیل رو ببینین، یه کم بخندین!
Robin:
(To Ted) That was not cool, Ted!
Lily:
(breathless) contraction!!
Robin:
(confused): that wasn't cool, Ted?
پ. ن. ۱ نیل از واکنش تماشاگرا تشکر کرده (این توییتر هم چیزی شده ها! اصولا همه در هر لحظه با همه در ارتباطن) . تو گفته تو اون هایی که واکنششون رو براش فرستادن، اینو بیشتر دوست داره. انصافا هم واکنش دختره تو پنج دقیقه آخر که بارنی و رابین با هم حرف می زنن تا ده ثانیه آخر که معلوم می شه عروس رابین هست، حرف نداره! از گریه می ره تا قهقهه! الان دلم خواست که دوباره یه روز اینجوری با فیلم ها درگیری شخصی پیدا کنم!
پ. ن. ۲ بچه ها از همین الان کمپین تابستون رو شروع کردن و منم باید داستانم رو به سرعت برسونم.
Noooooooooooooooooooooooooooooooooooooooo!
No comments:
Post a Comment