Friday, 22 July 2011

J'aime regarder les filles!


 
 یک کمدی- درام جذاب درباره یه مثلث عشقی (الان که درست فکر می کنم، مربع! بود) بین پریمو ( یه ۱۸-۱۹ ساله روشنفکر چپ که پسر یه گلفروشه!)، گبریل ((خودتون ر ها ق تلفظ کنین لطفاً!) یه بچه بورژوای پاریسی) و دلفین (نه دلبندم! دِلفین! دُلفین نه!) در ۱۹۸۱ و بحبحه انتخابات نخست وزیری فرانسوا میتران.
مثلثش یه خورده کجه البته! پریمو عاشق گبریله، گبریل بین پریمو و پل در رفت و آمده (فیلم فرانسویه دیگه به قول اهریمن ۱!) و دلفین که مصرانه !!(فیلمو ببینین می فهمین چقدر مصرانه!) عاشق پریمو هست و مثل همه اینجور فیلما عواقبش!!
یه نمونه جالب از اینکه همیشه کسی رو که نمی بینی همونیه که باید می دیدی (من و حرف زدنمو نمی شناسین آیا؟) 

خیلی با افتخار تو تیتراژ اشاره می شه که بازیگرای اصلی از بازیگرای تاترن و البته عالی اند. 

صحنه هاییی که دوست داشتم:
۱. دلفین می زنه تو گوش پریمو و پدر دلفین میاد تو میگه کی کتک خورد (کلی هم صحنه اش روشنفکرانه است، همین شوخی فقط خنده دارش می کنه!) همزمان پریمو به خودش و دلفین به پریمو اشاره می کنه. پدره میگه آهان و خیالش راحت می شه، می ره بیرون.

۲. پریمو با پای شکسته و گردن توی از اون گردنبند طبیا که اسمشو نمی دونم میاد که از دلفین عذرخواهی کنه! (دلیل شکستگیا اینه که ایشون وقتی گبریل میگه من نمی شناسمش از پنجره اتاق گبریل می پرن پایین!). دلفین ردش می کنه. بعد که داره میره میگه زانو بزن. پریمو هم با فلاکت آتل پاشو باز می کنه و زانو می زنه. بعد دلفین بهش میگه خب پاشو برو. وقتی که میاد پاشه دلفین هم روبروش زانو می زنه. یعنی سمپاتی تون توی این صحنه مثل توپ پینگ پنگ بین شخصیت ها در رفت و آمده!


No comments:

Post a Comment