Monday, 25 July 2011

مینا ۱۹

مثل اینکه مینا جون کلی بین خوانندگان اینجا طرفدار داره! حالا که اینطوره سعی می کنم خاطرات قدیمی تر رو هم براتون بنویسم.

پارسال وقتی دنبال کاراش بودم برای خروج (آیا هرکس خارج می شه جز خوارج به حساب میاد؟)، فهمیدم به جز شناسنامه باید یه حلقه شماره سریال دار هم بندازیم به پاش (یه چیزی مثل قلاده برای سگ ها!). مساله اینجا بود که برای پرنده ها این کارو در هنگام جوجه گی می کنن، که وقتی پاشون رشد کرد، حلقههه دیگه خارج نشه و مینا بالغ بود و این کلی مشکل ایجاد می کرد. خلاصه یه دکتری که پرنده ها رو هم درمان می کرد (تجربه من نشون می ده که دامپزشکای تهرون اصولا یا در سگ تخصص دارن یا گربه!)، قبول کرد که اینکارو بکنه. یه پماد هم به من داد که از 2 هفته قبلش به پاش بمالم  و پوست سفت پاهاش نرم شه و حتی یه جاهایی پوست های اضافی کنده شه. پوست نازک شده بود و حتی رگ های خونی رو می شد زیرش دید و اینک ادامه ماجرا.....
 
فکر کنین با مامان صاحب قبلی مینا رو بردیم اونجا. آقاهه به من گفت تو نگهش دار که نترسه. مینا جان به محض اینکه حلقه رو دید، پاشو قفل کرد (چی بنویسم خب؟ مشت کرد؟). حالا کلی بدبختی برای این که این جوجه پاشو باز نگه داره. درد هم داشت طفلک! با چنگ و دندون (ببخشید نوک!) هم از خودش دفاع می کرد. نوک می زد، جیغ می کشید، وول می خورد و پاشو می بست. این فرآیند 40-45 دقیقه ای طول کشید تا آقای دکتر بالاخره این حلقه رو کرد پای مینا وبه من گفت بذارش تو قفس که یه کم آب بخوره. مینا به محض ورود به قفس مدل این سگا که دنبال دنبشون می کنن گیر داد به حلقههه. اول یه کم دور خودش چرخید و به حلقهه نوک زد. بعد فهمید که اگر پاشو جمع کنه، می تونه از حلقههه بکشدش بیرون. پاشو از حلقه کشید بیرون و حلقه رو با نوکش پرت کرد بیرون قفس. اینجا حلقه ارباب حلقه ها رو به صورت اسلوموشن تصور کنین که حلقهه داره تو هوا می چرخه، از میله های قفس رد می شه و.... بله! می خوره تو صورت آقای دکتر که سرشو خم کرده ببینه این داره تو قفس چیکار می کنه! همه این فرآیند کمتر از 3 دقیقه طول کشید. من واقعا تموم تلاشمو کردم!!! اما حتی مامان صاحب مینا (که اصولا آدم بسیار مودب تریه در مقایسه با من!!!) و خود آقاهه (بعد از اینکه کلی دماغشو مالید!!!) هم نتونستن جلوی خنده شونو بگیرن. تا خونه و حتی بعد از اون، هر وقت من و مامان مینا یاد قضیه می افتادیم و می خندیدیم. ار اونجاییکه مینا وقتی صدای خنده بشنوه، قهقهه می زنه، خودشم با ما می خندید!!

No comments:

Post a Comment