داشتم می نوشتم خواننده وبلاگ عزیز که ایهام داره کلی (خواننده عزیز است یا وبلاگ؟ مساله این است!) یادم افتاد که قبلا این کارو زیاد می کردم و اصلا تازگی نداره و منصرف شدم. یکی از مواردش اینه:
دبیرستانی بودم. سر کوچه مون یه شورلت پارک می کرد از اون قدیمی ها! از اون ها که با تایتنیک نسبت فامیلی دارن! مشکل اینجا بود که صاحب این ماشین دقیقا روبروی جای خالی وسط شمشاد ها پارک می کرد و آدم مجبور می شد برای رسیدن به پیاده رو که معمولا با خیابون یه قدم فاصله داره، تا سر یا ته خیابون بره. با اون مانتوهای گونی مانند بلند دبیرستانی که تا مچ پا هم می اومد و مقنعه هایی که به مقنعه نرجسی معروف بود (این یکی هم تا مچ دست می اومد) که آدم نمی تونست از روی شمشاد بپره! نتیجه اینکه صاحب ماشین یه روز با چنین نامه ای زیر برف پاکن مواجه شد:
صاحب ماشین دراز محترم
سلام
به جز فاصله نیم متری بین شمشادها (یعنی همان فاصله بین در عقب و جلوی ماشین که شما با درایت و تیزهوشی خاصی دقیقا جلوی سوراخ مذکور قرارش می دهید)، فقط یک سوراخ کوچک در گوشه سمت راست شمشادهای دست راستی هست که حتی خرگوش عجول و دیر کرده آلیس هم نمی تواند از آن رد شود، چه برسد به عابربخت برگشته پیاده. پریدن از روی ماشین هم مقدور نیست (یعنی هست ولی ما که دیوید کاپرفیلد نیستیم!). لطفا یا ماشین را یک قدم جلوتر یا عقب تر پارک کنید و یا درهای ماشین را برای دسترسی عابرین پیاده به پیاده رو باز بگذارید.
با تشکر
پریای خط خطی
دبیرستانی بودم. سر کوچه مون یه شورلت پارک می کرد از اون قدیمی ها! از اون ها که با تایتنیک نسبت فامیلی دارن! مشکل اینجا بود که صاحب این ماشین دقیقا روبروی جای خالی وسط شمشاد ها پارک می کرد و آدم مجبور می شد برای رسیدن به پیاده رو که معمولا با خیابون یه قدم فاصله داره، تا سر یا ته خیابون بره. با اون مانتوهای گونی مانند بلند دبیرستانی که تا مچ پا هم می اومد و مقنعه هایی که به مقنعه نرجسی معروف بود (این یکی هم تا مچ دست می اومد) که آدم نمی تونست از روی شمشاد بپره! نتیجه اینکه صاحب ماشین یه روز با چنین نامه ای زیر برف پاکن مواجه شد:
صاحب ماشین دراز محترم
سلام
به جز فاصله نیم متری بین شمشادها (یعنی همان فاصله بین در عقب و جلوی ماشین که شما با درایت و تیزهوشی خاصی دقیقا جلوی سوراخ مذکور قرارش می دهید)، فقط یک سوراخ کوچک در گوشه سمت راست شمشادهای دست راستی هست که حتی خرگوش عجول و دیر کرده آلیس هم نمی تواند از آن رد شود، چه برسد به عابربخت برگشته پیاده. پریدن از روی ماشین هم مقدور نیست (یعنی هست ولی ما که دیوید کاپرفیلد نیستیم!). لطفا یا ماشین را یک قدم جلوتر یا عقب تر پارک کنید و یا درهای ماشین را برای دسترسی عابرین پیاده به پیاده رو باز بگذارید.
با تشکر
پریای خط خطی
باورتون میشه که جواب داد؟ فرداش آقاهه رو دیدم که جای ماشین رو داره عوض می کنه. خواستم برم تشکر کنم، دیدم ممکنه تجربه خوشایندی (برای من!) نباشه. پس آقاهه فردا با یه نامه جدید زیر برف پاکن مواجه شد:
صاحب محترم ماشین دراز
متشکرم.
صاحب محترم ماشین دراز
متشکرم.
با احترام
پریای خط خطی
نتیجه نسبتا اخلاقی: می توان با یه مضاف الیه ناقابل احترام را از ماشین به صاحبش منتقل کرد!
Whaduuuup?
نتیجه ای که باید! بگیرید: من با وجود کرم کتاب و خوره سینما بودنم همیشه
Awesome
بوده ام!!
پریای خط خطی
نتیجه نسبتا اخلاقی: می توان با یه مضاف الیه ناقابل احترام را از ماشین به صاحبش منتقل کرد!
Whaduuuup?
نتیجه ای که باید! بگیرید: من با وجود کرم کتاب و خوره سینما بودنم همیشه
Awesome
بوده ام!!
No comments:
Post a Comment