Thursday, 21 July 2011

:|

 الان دارم احساس حماقت می کنم. بچه ها هی میان زیر فن فیکشن هایی که نوشتم برام کامنت می ذارن که عروسی شونم بنویس، پیمان ها شونم بنویس:

This list is made of win, dude! Please write the vows!
Please please please write the reception you mentioned here! Pretty please with sugar and strawberry on top!

حالا اینا هیچی! آدم باید از فولاد باشه که در برابر این یکی مقاومت کنه:

Will you write the proposal? (NPH’s puppy dog eyed face!!!!)

و بله ..... من اینا رو می نویسم و بالاش اعلام می کنم این به درخواست فلانیه، اما من هنوز با عروسی این 2 تا شخصیت مخالفم! یعنی احترام به آرا دیگران و دموکراسی تا این حد!

پ. ن. یاد راج نیفتادین که از پس خواهرش بر نمی اومد، هر دفه که پریا (من نه! خواهر راج! به کسر پ!) با لنارد می رفت، راج ممنوع می کرد و هیچ کاری ازش برنمیومد. تازه فعلشم غلط می گفت:
I forbided it!
تا خود پریا بهش گفت که گذشته
Forbid   میشه
Forbade!!

No comments:

Post a Comment