Monday, 9 July 2012

:|

 
نادین میگه دینا گفته من می تونم با دوچرخه اش برم آلمان و گفته بهش بگو This is blood! Summer's blood! We are family! میگم ازش تشکر کن و بگو من نهایت سعی ام رو می کنم که برولیز (اسم دوچرخه اشه! بله! اینور دنیا، آدم هایی که فکر نمی کنن من دیوونه ام که برای همه چیز اسم می گذارم زیادن!) mission اش رو fulfill کنه و نمیره! میگه واضحه که یکی اش از بافیه، اون یکی از فرندز! از دکستر چیزی براش نمی خوای بفرستی؟

پ. ن. جمله مورد علاقه من تو دکستر رو هیج جا نمیشه استفاده کرد: The Father! The Son! The Serial Killer!

No comments:

Post a Comment