Starring:
Paul
Brannigan
John
Henshaw
1h41,
Britain, 2011
Prix
de Jury Cannes 2012
رابی که سابقه داره و این بار باید بره زندان، به خاطر
دوست دختر باردارش به ۳۰۰ ساعت خدمات
اجتماعی محکوم میشه (community
service به پارسی چی
می شه؟). اونجا
با یه گروه از آدم های مثل خودش برخورد می
کنه که اولین کارشون اینه که زیر نظر هری
یه خونه رو رنگ بزنن. با
وجود اینکه دار و دسته خلافکاری که رابی
قبلا باهاشون کار می کرده، دست از سرش بر
نمی دارن و فامیل لئونی (مادر
بچه!!) هیچ
شانسی بهش نمی دن، هری بهش اعتماد می کنه.
شبی که بچهه به
دنیا میاد و عموهای لئونی رابی رو تو
بیمارستان کتک می زنن، هری رابی رو می بره
خونه اش و به مناسب تولد پسرش یه ویسکی
قدیمی باز می کنه و معلوم میشه رابی که تا
حالا ویسکی نخورده، حس بویایی خاصی داره
و می تونه انواع ویسکی رو تشخیص بده.
یه روز که هری،
رابی رو می بره به یکی از جلسه های wine
tasting، رابی و دوستاش
می شنون که یه بشکه جدید پیدا شده که خیلی
نایابه و ویسکیه یه عالمه پوند ارزش داره.
رابی و دوستای
عجیبش تصمیم می گیرین مقداری از ویسکیه
رو بدزدن و....
یه فیلم اجتماعی دیگه
درباره طبقه پایین جامعه از کن لوچ که این
بار دوز کمدی-سیاسی-اجتماعی
اش انقدر اندازه هست که آدم نخواد وقتی
از سینما بیرون میاد خودش رو بندازه جلو
تریلی!! بدون
شعار، بدون سمبولیسمِ گل درشتِ تو چشم زن
و بدون حتی کوچکترینِ جانبداری.
اگر دلمون برا رابی
می سوزه و اینکه چرا پدر لئونی بهش اعتماد
نمی کنه، لوچ قبل از اینکه فرصت کنیم پدره
رو محکوم کنیم، پسری که رابی بدون دلیل و
فقط چون به قول پلیس ها تا چشم هاش پر از
کوکایین بوده تا حد مرگ کتک زده رو می
بینیم. رویارویی
ای که خود رابی رو هم به گریه می اندازه
(محشره
این پل برنیگن! این
جواب دوست میانسال که تعجب کرده بود که
من از برنیگن خوشم میاد.)
ولی مثل همه فیلم
های لوچ، فیلم به خوبی نشون می ده که اگر
با آدم ها مثل حیوون رفتار کنی تبدیل به
حیوون می شن و اگر بهشون عزت نفس بدی
خصوصیات آدمانه شون ظهور می کنه!
به جز اون، چهار
شیشه ویسکی یک ملیون پوند؟ پولی که می
تونه زندگی چند تا آدم رو از این رو به اون
رو کنه! چنان
که می کنه!
سهم فرشتگان یه اصطلاح
شراب سازیه در اشاره به ۲ درصد الکلی که
سالانه وقتی شراب هنوز تو بشکه است تبخیر
می شه.
رابی
آخر فیلم وقتی یکی از دو شیشه ویسکی گرون
قیمتی که دزدیدن رو برای هری می ذاره،
براش می نویسه این سهم فرشتگانه.
ممنونم که به من
یه فرصت دادی. در
یه سمبلیسم خیلی ظریف تر، سهم فرشتگان
اشاره است به همون دو شیشه گرانقیمت
باقیمونده (معادل
همون دو درصد) که
سهم رابی و سه تا دوستش می شه و فیلم بدون
هیچ تاکیدی این آدم های طفلکی قربانی
شرایط رو تبرئه می کنه. با اینکه داستان کم و بیش ناامیدانه به نظر می رسه، فیلم پر از کمدی هست. دیدنش توصیه می شود به شدت!
صحنه هایی که دوست
داشتم:
فکر کن این همه فیلم
ترسناک ببینی و هیچ تاثیری روت نداشته
باشی و وقتی دو تا از چهار تا شیشه به خاطر
خل بازی آلبرت شکست، از شدت تنش بپری هوا!
وقتی مو بعدش با غصه
می گه داستان زندگی من!
همه دلشکستگی این
آدم های ناامید رو حس می کنی.
اینم گروه بامزه فیلم در کن که نه تنها با کیلت (دامن اسکاتلندی) اومدن تو مراسم، بلکه یه صحنه از فیلم رو هم بازسازی کردن!! همون رو که در بالا می بینید و Can I add EW? Ew! Ew!!
No comments:
Post a Comment