Friday, 6 July 2012

مینا ۱۲۸

 
مینا در غلاف!

در گنجه رو می بندم. مینا که چهارچنگولی بین نیم میلیمتر فاصله سقف تا در گنجه خودش رو نگه داشته، سر می خوره. جیییییغغغغغغغغغ!!!! در میونه راه رو سر من فرود میاد. وای وااااااییییییییی! نمی تونه خودش رو نگه داره. نه نه نه نه! به فرودش روی شونه، بازو، آرنج ادامه می ده تا خودش رو به حلقه کمربند من گیر می ده! نفس نفس در حد دو هشتصد متر! یعنی یا کابوی در نظر بگیرین که به جای ششلول (واقعا این تفنگ های شیش تا لوله داشتن؟) یه مینا پادرهوایِ معکوس به شلوارش آویزون باشه! تازه وقتی هم بهش می خندی سرت داد می زنه خوب کردم! خوب کردم!

No comments:

Post a Comment