بریم سر ارائه ها!
یکی از دلایل بامزگی
کنفرانس این بود که بحث هایی که در می گرفت
به شدت جدی بود، بعد سر یه مسائل جذابییییی!!!
فکر کن من نشسته
بودم رو بین سیموئه و فرانچسکو.
بعد بحث مکانیک
خنده در تریسترم رسید به اینجا که
Is it possible to have an erection while you are
laughing?
سر یکی از مقاله ها
انقدر همه خندیدن که سخنران خودش خنده اش
گرفت، ۵ دقیقه تعطیل شد ارائه!
دکتر Voogd
به شدت بهتر از این
بود که فکرش رو می کردم!
نه غروری، نه
خودنمایی ای!
ما اصولا چسبیده بودیم
به هم! از
همیشه هم بیشتر بودیم! ۶
نفر برای پذیرایی زیاده!
اما بهمون خوش گذشت
چه جور! من
و فرانچسکو به عنوان مسوولین!!!
۳۰ ثانیه به وقت
استراحت به زور می اومدیم بیرون!!!
(۳ تا nerd
رو بذاری مسوول
مراسم از این بهتر نمیشه!!)
تازه هروقت اون می
گفت بریم، من چونه می زدم ۵ دقیقه دیگه
بمونیم! هر
وقت من می گفتم بریم، اون شروع می کرد!
با کمک هم موفق
شدیم اون طفلکی که ناهار آورده بود رو ۲۰
دقیقه تو اون سرما نگه داریم چون نه اون
تلفن جواب داده بود، نه من!
یه دختر ایتالیایی
معرکه بهمون پیوست که کمک بود در حد بوندس
لیگا! من
رسما می خواستم بچلونمش انقدر دوست داشتنی
بود این بشر! اینکه
به من گفت ارائه ام سر کلاسشون محشر بوده
اصلا ربطی به قضیه نداره!
تو وقت استراحت فرانچسکو
میگه اصولا با یه سری dirty
old men طرفیم، بعد ۵
ثانیه اونور تر داشت برا سارا به ایتالیایی
یه چیزی توضیح می داد، من رسیدم برای اینکه
من خدای نکرده جا نمونم برام به انگلیسی
توضیح داد و ایشون یه تئوری دارن درباره
poetry and impotency!!! حالا
من اینجوری بودم که عزیزم نمی خواد توضیح
بدی! همین
الان از یه سالن پر از این بحث ها اومدم
بیرون!
یه دانشجوی دکترای یه
کم بزرگتر از من تو کنفرانس بود که ما که
داشتیم اون گوشه با لباس هامون و کلاه هامون و دماغ هامون!! می زدیم
تو سر و کله هم اومد، شمشیرمون برداشت و
به من پیشنهاد داد صحنه لوک اسکای واکر و
دارت ویدر رو بازی کنیم!
فرانچسکو هم صداهای
صحنه رو در بیاره! و:
I'm your father!
Noooooooooooooooooooooo!
هوا انقدر سرد بود که
از تو راهرو آدم می لرزید.
بنابراین ما از هر
اتاق که میومدیم بیرون اول برا خودمون
قهوه و چایی درست می کردیم.
در همه دفترها قفل میشه
و باید یکی کلید دار بود همه اش.
یه جا کلمانس به
ژولی گفتgot the keys. و
ژولی جواب داد got the
keeeeyyyyyssss! و من پریدم
هوا که does anyone of you have he
keeeyyyyyssss؟ و همه مون
فرندزهالیک از آب دراومدیم و جییییغغغغغغغ!
پشت در کنفرانس گوش
وایستاده بودیم که ببینیم کی دست می زنن،
بریم تو! یعنی
من تا حالا دزدکی کنفرانس گوش نداده بودم!
سر یه چیزی که یادم نمی
آد به فرانچسکو گفتم هی!
That was dirty! برگشته
می گه why? The filth is in the eyes of
the beholder!!!
و این داستان ادامه دارد.....
No comments:
Post a Comment