de
Sylvie Testud
avec
Juliette Binoche,
Mathieu Kassovitz
1h37,
France, 2011
از اون فیلما که یه دفه
قهرمانش از خواب بلند می شه، می بینه
پونزده سال گذشته!
من هم ژولیت
بینوش رو دوست دارم و هم متیو (به
قول فرانسوی ها متئو!!)
کسوویتز رو!
اما فیلم چیزی
بیشتر از همه فیلم های این مدلی که دیدیم
نداره!
بهترین قسمتش
برای من اینه که برگشت به عقب نداره (هرچند
صحنه آخر کپی صحنه پونزده سال قبله، اما
می تونه دوباره در زمان حال هم اتفاق
افتاده باشه)
و تاکید می کنه
ممکنه تو یه مقطعی یه دفه از خواب بلند شی
و ببینی پونزده سال گذشته و اصلا زندگی
نکردی!
ولی واقعا فکر
کن امشب با یکی آشنا بشی و فردا صبح از
خواب پاشی و ببینی پونزده سال با طرف زندگی
کردی و یه پسر ده ساله داری و دو روز بعد
هم قراره از هم جدا بشین!
به عنوان یکی از PG13
ترین فیلم های
رمانتیک فرانسوی که دیدم (یعنی
مساوی درجه R
آمریکا!)
دقت کردین همه این زن
های این جور فیلم ها به شدت موفق بودن و
از شوهر و بچه شون غفلت کردن!
یعنی نمیشه
یکی پونزده سال بعد از خواب پاشه ببینه
ماشینش رنوِِ مثلا، نه ب ام و!
یعنی من عاشق این بخشش
شوهره بودم!
نه به اون که
می گفت من یه شب با تو زندگی کردم.
پونزده سال با
تو بودم ولی تنها!
حالا یادت
افتاده منو دوست داری؟ نه به این که با
اون مونوگ اوردوز احساساتی بینوش کلا
متحول شد و به درک جدیدی از زندگی دست یافت
و بخشیدش!
حالا این وسط حکمت
ژولیت چی بود اگه پل انقدر هنوز زنش رو
دوست داشت و اون همکار مری اون وسط چیکاره
بود؟ از اسرار کارگردانی بوده لابد!
یا شاید هم
دیدن این صحنه ها رو نذارن تماشاگر به
اصالت فرانسوی فیلم شک می کنه!
این وسط تاکید
می شود که ویراستار و نویسنده ….
(اِ!
بستنی چکه کن
تو اینجا چه می کنی؟)
تاکید می شود
که به عنوان یه فیلم فرانسوی می شه گفت
فیلم هیچی نداشت!
No comments:
Post a Comment