Thursday, 23 February 2012

ما کبک های سر زیر برف ایرانی!




دقت کردین فقط خودمون نوادگان آتوسا و آرتیستون و آندیا و داریوش و کورشیم! (نه پدر من! من سه تا مادربزرگ و دو تا پدربزرگ ندارم! کلی گفتم!) از یه سو!!! خودمون رو می کشیم که واویلا که میراث ایرانی (که البته میراث عربیه کاملا!) بر باد رفت وگرنه ما فلان بودیم و بهمان بودیم. سازمان ملل و حقوق زن و هنر که ملک مطلق ماست چون کوروش نونصد سال پیش منشور داشته و ما تا ابد بهش می تونیم افتخار کنیم.اما اگه بگن خب تو منشورش چی نوشته، نمی دونیم. تازه می تونیم بریم در خونه کوروش و سنگ های بنا رو بکنیم بذاریم تو جیبمون! یا اسممون رو بکنیم رو در خونه! ملک اجدادیه دیگه! ما حموم داشتیم وقتی این اروپایی های فلان فلان شده داشتن تو قرون وسطی دست و پا می زدن و ملکه سالی دو بار می رفت حموم! کدوم حموم و تو کدوم شهر؟ نمی دونیم! این عرب ها و انگلیسی ها و فرانسوی های ملعون!!! کلمه هاشون رو چپوندن تو زبون ما! ما که نامه های رسمی رو با بسمه تعالی (که اونم غلطه. باید باشه باسمه تعالی!) به جای به نام خدا شروع نمی کنیم (تازه اونا که می کنن، می نویسن بنام و don't get me started on that! بنام صفته! یعنی مشهور!)! ما له له نمی زنیم کلمه انگلیسی بپرونیم که بگیم ما زبان خداوندگاران رو می فهمیم و بعد اسم بچه مون رو بگذارین اژدمارنگ که فارسی اصیل باشه!!! تازه عزیز من! اصیل هم عربیه! ما از عرب های سوسمارخور متنفریم که زبونمون رو داغون کردن وگرنه ما فردوسی داشتیم که رنج برد به سال سی و عجم زنده کرد بدین پارسی!!! و البته اسم قهرمان های شاهنامه رو هم نمی دونیم ولی اگه هالیوود یه اقتباس از شاهنامه بکنه، رگ گردنمون می زنه بیرون که شعر ما رو دزدیدن! دارن باهاش پز می دن!خداییش این همه امضا برای خلیج فارس جمع کردیم اگه فردا بگن به دلیل آلودگی محیط ماهی ها و پرنده ها دارن می میرن، می جهیم به سمت جنوب که در تمیز کردن خلیج سهمی داشته باشیم؟ تا وقتی هنرمندی زنده است، فلانه و بهمانه و چاپلوسه و …. و وقتی می میره قهرمان میشه و همه کارهاش یه دفه معنا پیدا می کنه.
(و این رشته سر دراز دارد و منم دلم پره! پس می ریم به اون سو!!!)
از سوی اون وری!!! فقط خودمون نوادگان آتوسا و آرتیستون و آندیا و داریوش و کورشیم! یعنی ایرانی های دیگه هیچ کدوم از نوادگان آتوسا و آرتیستون و آندیا و داریوش و کورش نیستن و احتمالا از زیر بته دم در پاسارگاد به عمل اومدن! به جز من بقیه ایرانی ها بدن! حسودن! مغرورن! دهن بین اند! زودباورن! چاپلوس اند! دهاتی اند! برای هم می زنن! من خوبم اما! من بافرهنگم! من بزرگوارم! من می تونم خط اول شعر حافظ رو از بر بخونم و با خرده اطلاعاتی که فقط شنیدم و مبادا لای کتاب باز کرده باشم!! داستان های صادق هدایت بیماری واگیردار خودکشی داره ولی من اسم دوتاش رو هم نمی تونم بگم! نخوندمشون! هیچی نخوندم اما می تونم درباره کیت های داخلی مدل جدید اپل گرفته تا سیاهچاله های سیاره ای نظر بدم. من تو فیس بوک و لینک این و هزار شبکه دیگه اسمم رو می نویسم فلانی ایرانی و نفر بعدی رو که این کار رو می کنه مسخره می کنم که مقلد متظاهر @#$%^&!!!!  من جز جیگر می زنم برا فارسی و وقتی کامنت می گذارم به انگلیسی می نویسم! من فمنیستم و کلی هم درباره حقوق زنان ایده دارم. زن با هوش و استعدادش باید مطرح شه! نه با شوهرش یا پول! ولی وقتی که یه دختر ساده با استعداد با قیافه معمولی می بینم، نمی تونم نگم آخی هیچ شانسی نداره!!!  من هیچکس رو قبول ندارم. تازه من با بقیه ایرانی ها فرق می کنم. وقتی می گم ایرانی ها چنین و چنان اند. منظورم اونان، نه من! من که خود خود وارث فرهنگ و تمدن هخامنشی ام! وقتی می گم ایرانی ها منظورم به خودم نیست که! من فرق می کنم!  دردهای من از همه دردناک تره! اشک های من از همه شفاف تره! عشق های من از همه واقعی ترهمن می فهمم که بقیه اشکال دارن! من فقط این چیزا رو تو خودم نمی بینم!
 
نمی دونم! این پست ته نداره! کاشکی می دونستم چیکار باید کرد! چه باید گفت! و چه جوری میشه یه کم بهترش کرد! اگر می دونستم حداقل می تونستم از خودم شروع کنم.

پ. ن. ۱ این از اون پست های فوران احساسی منه! جرقه اش با این زده شد که دیدم اگر کارهای بهرام بیضایی رو سرچ کنین، یکی از اولین entry ها این وبلاگه که فقط چند بار و در حد چند جمله به کارهای بیضایی اشاره کرده و دلم به شدت گرفت! به خودتون نگیرین! این پست درباره همه ماست!

پ. ن. ۲ اژدمارنگ اگه یادتون باشه نونصد سال پیش تو سریال همسران به کار برده شد. وقتی برای بچه مریم و علی دنبال اسم می گشتن!

پ. ن. ۳ در بازخونی دیدم نوشتم زبان خداوندگاران و ننوشتم از کجاست! این اصطلاح رو من تو کتاب خانواده نیک اختر ایرج پزشک زاد خوندم. خسرو خانعمو به انگلیسی می گه زبان خداوندگاران!

No comments:

Post a Comment