فکر کنین آدم برا یه ارائه تو
کارای آسیموف بگرده و برسه به ربات ها و امپراطوری که به فارسی ترجمه شده امپراطوری
ربات ها! و یاد ده یازده
سالگی اش بیفته و دنیل، ربات انسان نمایی که تصمیم
می گرفت انسانیت رو نجات بده حتی اگر به
قیمت نابودی خودش تموم شه. رباتی
که بارها مرگ الایجا رو دوره می کرد و با
خودش تکرار می کرد که من یه تار از بافته
فرش شگفت انگیز انسانیتم. با
نابودی یک تار فرش نابود نمی شه و بالاخره
قبل از اینکه از کار بیفته معنی این جمله
ها رو می فهمید. دنیل یکی
از دوست داشتنی ترین شخصیت های بچگی من
بود و حالا می تونم درباره اش حرف بزنم.
پ. ن. ۱ عکس بالا رو جلد فارسی کتاب چاپ شده بود. برعکس اونچه به نظر میاد دنیل اونه که پشت به تصویره. ربات ماننده اولیواو (Olivaw) هست!
پ. ن. ۲ دلبستگی من به فیلم و داستان های علمی تخیلی و نوآوری های عجیب غریب رو بذاریم کنار هم، عجیب نیست من رفتم سراغ پست مدرنیسم، نه؟
No comments:
Post a Comment