سیاوش: و من تو
را دیدم!
تو ای هزار چهره
آن بانوی بی آهو!
مادرم که
چون مرا خواست از آب گذشت!
سودابه
که چون مرا خواست، آتشی برافروخت!
فریور که چون مرا خواست، چون
باد گذشت!
و تو فریگیس که
چون مرا خواستی، خاک بی ارج سیاوشگرد شد!
سیاوش خوانی
زن آسیبان:پندنامه
بفرست موبد! اما به آن
اندکی نان هم بیفزای! ما
مردمان از پند سیر آمده ایم و بر نان گرسنه
ایم!
مرگ
یزدگرد
برات: من می
کشتمش. منی که به او عاشق
بودم!
زن
پشت پرده نئی
گلتن: این را
می زنم از طرف صد گیس (می
زند)
این برای سوگل (می
زند)
این از طرف شادی (می
زند)
این را می زنم برای خودم (می
زند)
(فریاد می زند) حالا
معنی فتح را می فهمم!
پرده
خانه
دنیا زشتی کم ندارد که ماش
بیفزاییم!
سیاوش خوانی
پ. ن. خدا
این حافظه رو برا من نگه داره که یک ساله
هیچی بیضایی نخوندم و
کلی دلم برا زن آسیبان، گلتن و همه زن های
پرده خانه، ورتا، سیاوش، آرش و اژی دهاک
و فردوسی دیباچه نوین شاهنامه و همه همه
همه نوشته های بیضایی تنگه! خدا
کنه سال های سال زنده باشه و بنویسه!
ایدون باد و ایدون تر باد!
(سیاوش خوانی)
No comments:
Post a Comment