Friday, 28 October 2011

و سکوت......


چند نفر از دوستای خارجی من امسال رفتن ایران. اونجا تو خوابگاه های دانشگاه بودن و کلی هم برده بودنشون نماز جمعه و قم و مرقد. خوابگاهشون تو فرمانیه بوده و مثل همه خوابگاه ها ساعت ۱۰ درها قفل می شده. کلاس هم داشتن و همه وقتشون به گشت و گذار نمی گشته (کل سفر یه ماه و نیم بود!). جایی که خود بلدن تجریشه و اصولا با بالای شهری ها و دانشگاهی ها در تماس بودن، اما از وقتی برگشتن، من همه اش با هر تعریف شرمنده و شرمنده تر می شم.
از اینکه تو فرودگاه جلوشونو گرفتن که مانتوت کوتاهه! و در جواب اینا که می ریم می خریم گفتن «می خواستین نیاین ایران! حالا که اومدین باید رعایت کنین
از اینکه هم وطنای نازنینم که تا حرف متلک و آزارهای خیابونی میشه رگ گردنشون می زنه بالا و میان اعلام می کنن که تو عمرشون نه به دختری متلک گفتن و نه تو خیابون کسی رو انگولک کردن ولی نمی تونن حداقل جلوی یه خارجی خودشون رو کنترل کنن! من تا حالا کلی داستان شنیدم از متلک ها و دستمالی هایی که اینا شدن و پشتبندش پلیس چرا هیچ کاری نمی کنه!
سیاهپوستا کلی متلک های نژادپرستانه خوردن! از «سیاه قرمز بپوشد خر بخندد» تا «این سیاهای کثیف! **** **** ****!» و هیچکس هم فکر نکرده شاید این آدمی که جلوشه فارسی بدونه!
چند تا از بلوندها می گن بی رودروایسی پیشنهادهای ******** دریافت کردن (خدارو شکر سلیقه آقایون سیاه پسند نبوده!!).
*
*
*
*
* دلم نمی خواد بنویسم. گفتنش هم سختمه! ولی خیلی دلم می گیره وقتی می بینم تصویر رویایی که اینا با خوندن ادبیات فارسی برا خودشون ساخته بودن، داغون شده. پارسال با شور و ذوق از ایران حرف می زدن، امسال خیلی مودبانه می گن:
«ادبیاتتون بسیار زیباست!» …. و سکوت
«زن بودن تو ایران خیلی سخته»...... و سکوت
«غذاهاتون خیلی خوشمزه ان» …... و سکوت

حرفی ندارم. دفاعی ندارم. مگه خودمون سالها همه این چیزا رو تجربه نکردیم. شنیدنش سخته اما. سال ها نوشته های و فیلم هایی مثل بدون دخترم هرگز رو محکوم کردیم. من خودم هیچوقت نتونستم تا ته این فیلم رو ببینم! چرا خودمون این تصویر رو از خودمون به نمایش می گذاریم؟ چرا از این فرصت ها استفاده نمی کنیم که خارجیا ببینن ما اونی نیستیم که می گن؟ ما اینیم یعنی؟ هی حرف از بر باد رفتن غرور ملی می زنیم و نابودی ایران اصیل؟ منتظریم کسی از مریخ بیاد آبروی رفته مون رو برگردونه؟ یعنی خودمون نباید یه قدمی برداریم؟ نمی دونم دلم از این بیشتر شکسته که اکثر دوستای ایران رفته تجربه های مشابهی رو تعریف می کنن یا اینکه واقعیت جامعه و فرهنگ و همه چیزهایی که بهش اعتقاد داشتم دارن بهم دهن کجی می کنن!

No comments:

Post a Comment