بلک ادر رو کمتر به آدما توصیه
کردم. اولا برا آدمایی که
با تاریخ و ادبیات انگلیس آشنا نیستن شاید
جذاب نباشه، بعد هم لهجه بریتیش اصیل
روئن اتکینسن، تونی رابینسن و هیو لوری
(که البته تو هاوس دیگه از
غلظت لهجه اش کاسته شده!) می
تونه هر انسان انگلیسی دانی رو به خودکشی
هدایت کنه (من یه بار در
عهد گوگولیت برا تکلیف کلاس زبانم زازوی
شیر سلطان که روئن اتکینسن حرف زده بود
رو باید می نوشتم (بله
فرزندانم! اون موقع ها VHS
بود و زیرنویس نبود و یه شاگرد
شایسته باید شونصد بار گزارش زازو رو گوش
می کرد تا می فهمید بالاخره بعد از اینکه
زنبورا تو گوش پلنگه ویزویز کردن چی شد!!)
خیلی جدی به خودکشی فکر کردم!!).
حالا که استاد جون شروع کرد
به دیدنش و من هم دوباره یه قسمت هایی اش
رو دیدم. (حالا بماند تازه
یادم افتاد چقدر تو این سریال با فرانسویا
شوخی می کنن و بهتره من با این پیشنهادم
از این به بعد استاد جون رو که می بینم،
لیلابلرو رو سوت بزنم!!!) یه
قسمتی هست که نخست وزیر می خواد شاه رو
محدود کنه. بعد بلک ادر
کاندیدای سلطنت طلب رو معرفی می کنه (که
خدمتکار آشپزخونه درباره!!) و
انتخابات برگزار می شه. کاندیدای
نخست وزیر می بازه و خدمتکاره با ۱۶۷۴۲
رای برنده می شه. تو این
انتخابات بلک ادر مسوول برگزاری، سخنگوی
کاندیدای شاه جرج و البته (در
آخر می فهمیم که) تنها کسیه
که رای داده!!! وقتی گزارشگر
خوک و دشت های باز!! ازش می
پرسه شما یک نفرین، پس این ۱۶۷۴۲ رای از
کجا میاد؟ میگه من می خواستم تاکید کنم
که چقدر برنامه های کاندیدامونو قبول
دارم!!!! بار اول من با این
قسمت کلی خندیده بودم! این
دفعه یه جوری بود اما....
No comments:
Post a Comment