Saturday, 8 October 2011

La Strasbourgeoise



استقبال غیر منتظره بود. بیش از ۱۰۰۰ نفر در مسابقه شرکت کردن و این غیر از کسانیه که برای راهپیمایی بعد ار مسابقه اومدن و تی شرت و بادکنک خریدن. ما از نیم ساعت قبل اونجا بودیم ولی انقدر آدم بود که گرفتن شماره مون به شدت طول کشید. به هر حال دویدن دویدنه. بریم سراغ حواشی:

بادکنک های سرخابی با روبان صورتی آرم مسابقه بود. خانم ها بادکنک ها رو به موها یا کلاهشون می بستن که وقتی می دون بادکنکه تکون بخوره و آرمش معلوم شه. بعضی خانم ها شماره رو هم با روبان های صورتی به تی شرتشون چسبودن.

تو جمعیت خانم هایی بودن که سرطان داشتن و معلوم بود در حال شیمی درمانی هستن. بیمار در چنین حالتی نمی تونه جنب و جوش زیادی داشته باشه. اما حضور داشتن (حتی گاهی بدون کلاه یا روسری!) و تا جایی که می تونستن می دویدن و وقتی خسته می شدن شروع می کردن به راه رفتن.

کارهای سبک تدارکاتی به عهده سالمندان بود.

این مسابقه یه مسابقه زنونه است. اسمشو نگاه کنین. اصلا اسم رو مونث بودن تاکید می کنه. آقایون نمی تونستن توش ثبت نام کنن. با این حال چند تا آقا رفتن برای ثبت نام و وقتی گفتن نمیشه کلاه گیس های زنونه از کیفشون درآوردن، سرشون کردن و گفتن سرطان زن و مرد نمی شناسه.


تو مسیر همه تشویق می کردن. خیلی ها وقتی بهشون می رسیدیم چند قدمی باهامون می دویدن.

خیلی از پسرها چون اجازه شرکت نداشتن تی شرت رو خریده بودن (شرکت نکننده ها باید می خریدن. برا ما جز چیزهایی بود که باید تحویل می گرفتیم.) و تو پیاده رو می دویدن که تو مسیر هم نباشن. بعضی از پدر ها هم برا خوشون و بچه ها تی شرت و بادکنک رو خریده بودن و ازپیاده رو مادر/همسرشونو همراهی می کردن
 

هدف اصلا برنده شدن نبود. خیلی خانم ها فقط برای همراهی با فاصله زیاد پشت شرکت کننده ها آروم می دویدن!

من و اهریمن یک و دوست اهریمن یک داشتیم می زدیم تو سر و کله هم که یک خانومه پرسید شما انگلیسی هستین. گفتیم نه! ایرانی، فرانسوی و آلمانی. یه دفعه متوجه شدم که چقدر جالب. ملیت های متفاوت، زبان های متفاوت با تی شرت های یک شکل، زبان فکری مشترک و هدف یکسان!
یک عدد آقای معلول روی صندلی چرخدار بود که هر شرکت کننده ای بهش می رسید، تند می کرد و به شیوه خودش باهاش می دوید.

یه سری از پسرایی که تو پیاده رو همراهی می کردن شوخی می کردن که این بی انصافیه که نمی ذارن ما بدویم. برای boob ها دویدن رشته تخصصی ماست. بله، بارنی ها همه جا هستن!

نونصد بار پلیس ترم و ماشین ها رو متوقف کرد که دونده ها بگذرن.

هوا یخبندون بود. ولی اون همه دویدن باعث شد هیچی نفهمیم!


ما شاهکار بودیم. دوستمون با دوست پسرش دعواش شده بود، نصف مسیر داشت تعریف می کرد چی شده. بقیه مسیر دوستان داشتن مشاوره می دادن. اصولا خانم ها multifunctional اند. آقایون می تونن در هنگام تکل زدن به سیاست جهانی هم فکر کنن!

یه خانوم بامزه می گفت این همه جمعیت فقط به خاطرboob ها اومدن. اگر سرطان روده یا پروستات بود، هیچکی نمی یومد.

No comments:

Post a Comment