Thursday, 6 October 2011

Dexter, 601: Those kind of things!


 

آیا من تا حالا گفتم که چقدر دکستر رو دوست دارم؟ که چقدر دکستر وادارتون می کنه که به کدهای اخلاقی نخ نما و چیزای عادی روزمره دقیق بشین؟ که من رسما عاشق تیتراژ دکسترم و این که وادارتون می کنه ببینین همون قدر که کارای روزمره شبیه قتله، قتل هم می تونه روزمره بشه؟ که چقدر باعث می شه که روی قاتل سریالی شدن فکر کنین و به عنوان شغل آینده پیشنهادش کنین؟ D:
قسمت اول فصل ۶ هفته پیش پخش شد و با اینکه هنوز برای هر اظهار نظری زوده، قاتل این فصل جذاب به نظر میاد. گذشته از این که قاتل این فصل کالین هنکس، پسر تام هنکس، هست، شو روی قتل های مذهبی متمرکز شده (البته این کار رو به صورت ملو از فصل پیش شروع کردن) و این یعنیpure awesome!! هیچ چیز به اندازه عقاید تعصبی و ذهن بسته باعث جنایت نمی شه. البته شیوه قاتل عزیز کلی حال به هم زنه! (اون صحنه مار به جای روده به شکل تهوع آوری متهوعه!) اما قتل ها جذاب به نظر میان!
 
روایت دکستر و فکرهاش روی تصاویر هنوز برگ برنده سریال اند و تناقض کنایه آمیز بامزه ای که بین روایت و تصویر هست حداقل برای من هنوز کهنه نشده. هنوز بعد از دکستر از دبرا خوشم می آد، هر چند سریال داره هول هولکی پرونده دبرا و کویین رو می بنده. اما الان برای هر نظری زوده. هر چند دکستر تو تمام ۵ فصل پیش محشر باقی مونده و این به شدت انتظار آدم رو بالا می بره!


No comments:

Post a Comment