Saturday, 22 September 2012

:)

 
از وقتی اومدم اینجا بدنم by default چند روز قبل از پاییز یه سرمای ملو می خوره که لابد برا زمستون پادتن ذخیره کنه! سرمای ملو برا من یعنی تب، سازمان آب، چشم های سوزان (من منظورم در حال سوزش بود ولی شما هر برداشتی می خوای بکن!)، سردرد و یک شبانه روز کله پا شدن! (یعنی عملا هرچیزی به جز گلودرد!!) امروز یه جاهایی سر جلسه در هپروت سیر می کردم. فکر کنم سر ارائه پلین هم یه جاهایی space out شدم. اما خب الان خوبم. به دشمنان بگویید پریا هنوز زنده است!! (انصافا این جمله مدرس خنده دار نیست؟ حساب کن ترورت کرده باشن، بعد فکرت این باشه که به تروریست بگی یه یه یه!! دیدی زنده موندم!!) 

 
پ. ن. اگر فکر می کنین اینکه من سردم بود باعث شد تو یه روز آفتابی باد وَز! پالتو بپوشم برم بیرون، زهی خیال باطل!! با یک عدد تاپ و یه دونه بالرو روش رفتم تو خیابون! اصلا همین که آدم پاشو می ذاره بیرون خود به خود حالش بهتر می شه!




No comments:

Post a Comment