Saturday, 19 November 2011

La Source des femmes

                 


de Radu Mihaileanu
avec Leila Bekhti, Hafsia Herzi
2h04, France, 2011
Selection Officielle Cannes 2011 



من از اول می گم که فیلم رو دوست ندارم. فیلمایی که هی رو مظلومیت زن ها تاکید می کنن یه چیز بزرگ رو یادشون می ره. هیچ آدمی رو نمی شه برخلاف خواسته اش مجبور به کاری کرد. اگر آدمه خودش یه سری مسایل رو در نظر می گیره و از حقوق خودش می گذره یا قبول می کنه که دیگران بهش ظلم کنن، خودش به اندازه بقیه تو وضعیت خودش مقصره


فیلم از اون دسته ای هست که زنان علیه مردان و جامعه مرد سالار به پا می خیزند و اینا!!! تو یه دهکده دورافتاده می گذره که زن ها هنوز باید از چشمه آب بیارن. وقتی یکی برا نونصدمین بار زمین می خوره و بچه اش رو از دست می ده، زنا تصمیم می گیرن که مردا رو وادار کنن یا خودشون آب بیارن یا دهکده رو لوله کشی کنن و راه وادار کردن مردا تو قرن بیست و یکم همونه که تو قرن یکم بود! (عمرا بنویسم! خوبم فهمیدین!!) خب تا اینجاش مساله ای نیست. مشکل من اینه که زنی که این کارو شروع می کنه، به شدت توسط شوهر عاقل فهمیده روشنفکرش حمایت می شه. این مرده است که قدم به قدم بهش یاد می ده که چه کنه، الان جامعه باهاش چه برخوردی خواهد کرد و منتظر چی باید باشه. زن های دیگه هم همش کتک می خورن فقط!! تو این هیر و ویر عاشق دلخسته دختره هم از راه می رسه و بعد از یه اپیسود کیمیایی وار بین شوهر و عاشق هر دو متنبه می شن و به درک جدیدی از زندگی دست پیدا می کنن و همدست می شن که نامه بنویسن با مقامات بالا و اجازه لوله کشی رو بگیرن! بقیه مردای ده هم با توسل به خدا و قرآن و پیامبر و شرع به هیچ وجه زیر بار حرف زن ها نمی رن. خب واقعا این کار رو زن ها کردن آیا؟ برا من مادر شوهر دختره که با یه خشونت خونگی آزارش می ده مصداق بارز زن ستیزی بود، نه کتک های شوهر ابله فلان زن! تو جامعه های اینجوری اتفاقا زن ها هستند که به نفع جامعه پدرسالار کار می کنن و دمار از روزگار هم در میارن! نونصد مثال بارز اطرافم بوده از زن هایی که از دست شوهرشون می نالیدن و پسرشون رو دقیقا همون جور بار آوردن. یا از دست خانواده شوهرشون می نالیدن و همون بلاها رو سر عروسشون آوردن. خشونت که فقط دست سنگین و کمربند نیست. خب یکی منو از منبر بیاره پایین! داره شعاری می شه

رویهمرفته فیلم برخلاف موضوعش شاده. پر از رقص و آوازه (و خداییش این زبون عربی زبون خوش آهنگی نیست!) و کارگردانی اش هم خوبه. شاید مخاطب اروپایی که به چنین چیزایی عادت نداره لذت ببره (تو سینما همه داشتن می خندیدن!) اما برا ماها تکراری و خسته کننده است! نمی دونم من حوصله ام سر رفت!

مساله: خانم های این فیلم تو ده روسری سرشونه، اما موهاشون کاملا پوشیده نیست، با همون روسری هم می رقصن، هم می خونن مخصوصا جلوی توریست ها. فقط وقتی می رن مسجد حجابشون کامله. یعنی مانتو و روسری کاملا پوشیده! آدم یاد دیباچه نوین شاهنامه می افته و اینکه  ایرانی های اون نمایش از عرب ها هم عرب تر می شن!


این خانم ها همون خانم هان تو کن! اون آقاهه هم آقای کارگردانه!

No comments:

Post a Comment