دانشگاه پر از صحنه های محشره!!
(خب ذهن شما انحراف به چپ می
زنه، من چه کنم؟ بقیه اش رو بخونین!!)
هفته پیش سه تا از بچه های تاتر
تو راهرو داشتن گام های رقص شون رو تمرین
می کردن. کاری هم به کار
کسایی که رد می شدن یا در کمال فضولی
وایستاده بودن نگاشون می کردن (چرا
چپ چپ نگا می کنین؟ خب تا حالا چنین صحنه
هایی تو دانشگاه ندیده بودم!) نداشتن.
پریروز هم بچه های شیمی ساعت
۹ شب کتاب های یکی از درسایی که امتحانش
تموم شده بود رو گذاشته بودن تو تابوت و
با آداب تمام (یعنی شمع و
دعا و همه لوازم جانبی جنازه کشی!!!)
دور دانشگاه گردوندن.
خودشون هم که تو اون تاریکی با
روپوش های سفید آزمایشگاه بودن! یعنی
فضا آی تیم برتنی بود!!!
پ. ن. بودا
با همین تجربه ها بودا شدا!!
No comments:
Post a Comment