Saturday, 26 November 2011

:|


این خانم کتابدار رسما از من خوشش میاد یعنی نیم ساعت باهام احوالپرسی می گه، از وضعیت تحصیلی ام سوال می کنه، تذکرات امنیتی بهداشتی بهم میده و آخر هفته ها (من یه بیماری دارم که ساعت ۶:۴۳ دقیقه جمعه بعد از ظهر یعنی ۲ دقیقه به بسته شدن بخش اداری برم کتاب بگیرم!) حتما برام آخر هفته خوبی رو آرزو می کنه! اصولا من انگار یه مدلی ام که همه احساسات مادرانه آدما رو قلنبه می کنم، امروزم خانم های میانسال شاگرد رفتم رستوران اون ور خیابون (که مال یه دبیرستانیه و من اصولا ما از طرف موسسه ظهرا رو می تونیم بریم اونجا و من نمی رم!) اسممو دادن که هفته دیگه برم حتما! یعنی فک کن!!!

No comments:

Post a Comment