من با مشکل داشتن بارنی با
استریپر بودن کویین مشکل دارم!! بارنی
قرار بود شخصیتی باشه که به خاطر پیشینه
خودش و خانواده اش با این مسایل مشکلی
نداشته باشه. این احمقانه
است که بعد از هفت فصل بارنی مثل یه آدم
عادی حسودی می کنه. که چی؟
لابد قسمت بعد به کویین پیشنهاد ازدواج
می ده فقط به خاطر اینکه کارش رو کنار
بگذاره و این احمقانه ترین روش ممکنه که
سریال ضعف خودش رو برای ساختن یه رابطه
محکم بین کویین و بارنی بپوشونه! و
یک روش احمقانه تر که تاکید کنن بارنی با
کویین ازدواج می کنه که به یه سورپرایز
اندیگ برسن! یکی به اینا
بگه سورپرایز اندیگ از لحاظ ادبی از بی
ارزش ترین پایان های ممکنه. یعنی
یه بار مصرفه اصلا!
ایده اینکه تد تنها شده و
هرجوری دلش می خواد تو خونه می گرده، تکرار
فصل دو هست و اون قسمت که قراره تد و رابین
با هم زندگی کنن. حتی ایده
های نشون ندادن بدنش هم هموناست که برا
لیلی و مارشال استفاده کردن. مساله
بعد اینکه من با مشکل داشتن تد با اینکه
رابین احساسی بهش نداره، مشکل دارم.
چرا رابین باید ۵ سال بعد از
اینکه یه رابطه تموم شده، هنوز عاشق تد
باشه؟ بعد تد از این مساله انقدر دلخوره
که دیگه با رابین حرف نمی زنه؟ یعنی ننر!!!
اینکه لیلی درباره رانجیت
رویای خیس (اصلاحش اینه
خب! برا همین پارسال
پیرارسال ها من نمی تونستم از جلو پوسترهای
فیلم پوران درخشنده رد شم و یاد بیننده
خارجی نیفتم که این ترجمه رو ببینه برق
از سه فازش خواهد پرید!!) دیده
باشه، فقط داستان پر کنه؟ باز هم که چی؟
چرا هنیگن و سگال اعتراض نمی کنن که هیچ
چیز جالبی براشون نمی نویسن؟
ایده های عجیب بارنی هنوز
جذابن! مخصوصا که قرار
بیست سال بعد که تد هنوز تنهاست و بارنی
رییس جمهور
شده، یاد این شب ها بیفتن! شب
دزدیدن مومیایی از موزه تاریخ طبیعی؟ شب
بند مریاچی راه انداختن؟ شب اسب بردن تو
بار؟ شب خوردن همه غذاهای منو؟ شب بانجی
جامپیک از مجسمه آزادی؟ و اینکه تد رو گول
می زنه که کلیدش رو جا بذاره و مجبور شه
باهاش بره، خیلی بارنیه! اما
اینا برای اینکه یادش بره که دوست دخترش
سر کاره؟ It sucks!!! بارنی که
شناختیم، نه انقدر حسوده و نه انقدر حساس!
(تو پرانتز من دارم برای هریس
نگران می شم. این انرژی که
این می ذاره تو هر جمله بی ارزش، وحشتناکه!
آدم احساس می کنه الان از هیجان
سکته می کنه!)
امتیاز دادن به خودش و تد هم
محشر بود! و ۹۰۰۰ امتیاز
به تد برای اینکه قبل از بارنی با رابین
بوده؟ ۹۰۰۰ تا خیلی زیاده ها!!
و خاطره ای که تد توش داره به
شدت از بارنی تعریف می کنه و وقتی تد می
گه من یادم نمیاد، بارنی می پره وسط که
let you finish! و مخصوصا یه کلمه
(suave) رو اشتباه می گه و
وقتی تد اصلاح می کنی، بارنی می گه آها!
دیدی یادت میاد!!
و بارنی با لباس زنونه مخ یکی
رو زده!! تازه تد رو هم
مجبور می کنه پیرهن بپوشه؟ معرکه!!!
این یعنی بارنی!! چرا
آخه اینا می خوان تغیرش بدن؟
من از داستانک رابین هم بدم
نیومد. یه مدت بود که رابین
هیچ کار محیرالعقولی نکرده بود و نشوندن
هلیکوپتر دقیقا کاریه که از رابین بر
میاد! راستی اون عکس رابین
تو شو لدرمن، از مصاحبه اسمالدرز و لدرمن
هست واقعا! و وقتی مارشال
و لیلی رو مدت هاست جدا از هم ندیدیم و
اصلا مدتیه که هیچکدوم سر کار هم نمی رن،
چرا دو بار به رابین زنگ می زنن؟
Barney:
OK, you caught me vermillion-handed. The truth is I've spent the last
five years inception your wife.
Marshal:
That movie only came out two years ago!
Barney
(confused): What movie?
Barney:
Guys, I was sitting at home last night and all of a sudden I had a
piphany! And my piphany was this....
Ted:
Actually, that's epiphany!
Barney:
No Ted! This is the piphany!
Barney:
Made up the point system. 104 points! And 10 points to you for
pointing that out! Nice job Ted! 15 points to me for being gracious
enough to give you those points. But here's the point, Ted! …
پ. س. الان کاملا به روزیم. فقط وبلاگ بارنی
رو چک نکردم که روزای آینده براتون می گذارم. این هفته هم فکر نمی کنم قسمت
جدید پخش شه. تو اون دوران هر سه هفته یه قسمتیم. دیدین؟ challenge
completed!!!
No comments:
Post a Comment