فکر کنین دوست سنگالی استاد
دو تا برادراش هست.
یکی شون سال اوله، یکی
دوم. بعد
این کوچولوئه که من کلی دوسش دارم وسط
امتحان به من میگه میشه یه پیغام بدی به
داداشم؟
چپ چپ نگاش می کنم.
از رو نمی ره.
می خوام با داداشم حرف بزنم.
جمیل!!
از خواهرت اجازه بگیر.
الان بدجنسه.
بعد بلند می گه خانوم
سوالاتون سخته.
عبدی از پایین ادامه می ده
خانوم امتحان جبرانی کی هست؟
بعد دوست سنگالی که خونش نزدیک
به درجه جوش شده میاد که حق آقایون برادر
رو بذاره کف دستشون که من اون ور مچ یه
پسره رو در حال تقلب می گیرم و داداش ها
قصر در می رن.
No comments:
Post a Comment