Saturday, 21 April 2012

HIMYM, 720: The Trilogy



این قسمت هم در مقایسه با قسمت های اخیر بامزه از آب دراومده. شبیه فصل یک هست یه کم و البته دوباره جنگ ستارگان. سالها به شکل تیتراژ جنگ ستارگان نوشته می شن و یه ارجاع بیمزه هم به پنجره عقبی هیچکاک داره. قضیه از اونجا شروع می شه که بارنی نمی خواد ماگ هاش رو کنار بذاره و از ماگ های کویین استفاده کنه (بله خط داستانی به همین بیمزگی!!)  
 و لیلی نتیجه می گیره که بارنی فکر نمی کنه این رابطه آینده داشته باشه و بارنی می ره سراغ تد و مارشال و به رسم هر سه سال یه بارشون می شینن با هم جنگ ستارگان رو نگاه می کنن (با دوست دخترتون مشکل دارین؟ به همسرتون شک دارین؟ بچه دار نمی شین؟ هر سه سال یکبار جنگ ستارگان ببینین! جنگ ستارگان حلال همه مشکلات خانوادگی! با علامت استاندارد!) و در نهایت بارنی متنبه می شه و به اشتباه خودش پی می بره و می ره خونه ماگ هاش رو می شکنه. (بله خط داستانی به همین بیمزگی!!)

یکی از دلایل بامزگی این قسمت اینه که مدام فلش بک داره و به همین دلیل بارنی همون بارنی قبلیه هست که می شناسیم و دوسش داریم و دلمون براش تنگ شده. بعد هم که بالاخره تد تو ۲۰۱۵ بچه بغل هست
پس دیگه باید ببینه این مادره رو. یکی از بامزگی های این فلاش بک ها اینه که شخصیت بارنی همونه که هست و یهو!!! امسال عوض می شه. یعنی خودشون باید بفهمن چرا این تحول!!! ایراد داره.


سوال اول اینکه این لهجه انگلیسی من در آوردی رو اینا از کجا آوردن تو فلش بک ها؟



مساله دوم اینکه واقعا سه سال به سه سال تو این سریال هیچ اتفاقی نیفتاده که!!


واقعا قیافه هریس هیچ!!!! فرقی نکرده! بقیه کلی داغون شدن! من هی می گم دورین گری! شما باور نکنین!

ولی این قسمت بامزه است چون ما تا حالا هیچ فلش بکی از اون تابستونی که بارنی و رابین یواشکی با هم بودن ندیده بودیم. یادتونه یکی از مشکلات رابطه بارنی و رابین این بود که ما حتی شروعش رو هم ندیده بودیم و یه دفه می فهمیدیم که سه ماهی که سریال پخش نشده اینا با هم بودن!! این قسمت یه فلش بک بامزه به اون تابستون داره که وقتی تد و مارشال در می زنن ۱) بارنی در نصف ثانیه لباس می پوشه که خیلی بارنی بود و ۲) رابین رو تو استورم تروپرش قایم می کنه که اونم محشر بود.
 اعتراف می کنم که همچنان حتی تو این لحظه کوتاه هم بارنی و رابین به شدت جذابن. شاید به دلیل اینکه این هریس ناقلا واقعا یه مدل نگاه ها و حرکات رو برای رابین کنار گذاشته و اینا رو نه فصل قبل برای نورا به کار برد و نه الان برای کویین. هرچند همیشه جواب های مبهم داده درباره بارنی و رابین، ولی حداقل اعتراف کرده که خودش طرفدار بارنی-رابین هست و هم یه جورایی می خواد وقتی اینا سورپرایز اندینگ شون رو رو کردن بازی اش تداوم داشته باشه. کبی اسمالدرز که نیازی به گفتن نیست تو این سریال همیشه بهترین بازی هاش مقابل هریس بوده

 بکی نیوتن در نقش کویین واقعا حضور بازیگری داره. این هفته هیچ نقشی نداره (و من می ترسم سرنوشت اینم مثل نورا بشه!) ولی نگاه هاش و همون دو سه تا جمله اش جذابن. من تو آگلی بتی زیاد ازش خوشم نمیومد ولی اینجا خیلی خوبه و یه چیز بامزه، نه تنها خودش خودش رو پیشنهاد داده که تو یه مصاحبه جدید گفته بازی در کنار نیل پتریک هریس رویای تموم زندگی اش بوده و در حین تماشای بارنی فکر کرده من می تونم بارنی رو بازی بدم و تلفن رو برداشته زنگ زده به کارتر بی!! تو همین مصاحبه ازش می پرسن که آیا می دونه که زن بارنی میشه یا نه (نیوتن برای هشت قسمت قرارداد داره که  فینالی هم می تونه جزشون باشه!). جواب داده هنوز چیزی بهش نگفتن ولی «لباس عروس بپوشم و زن نیل پتریک هریس بشم؟ می میرم از خوشی!!». (گفتم من این دختره رو دوست دارم، نه؟) و البته این بار اول نیست که همبازی های رفیقمون اذعان می کنن به دلایل شخصی!!! مقابلش قرار گرفتن!!
البته چون همه نشانه ها به این سمته که بارنی آخرش با کویین ازدواج می کنه، من می گم عکسش اتفاق می افته. همچنان هم مرغم یه پا داره. مثال تصویری اش رو هم بذارین اینکه بارنی تو فلش بک ها هر بار که یه دختری رو از در می فرسته بیرون می گه از این به بعد زیاد می بینیمش و بعد درو می بنده و می گه و آنها دیگر او را ندیدند! درباره کویین هم با یه برخورد متفاوت همون جمله رو می گه. مثال بعدی اش رو هم بذارین رو رابطه بارنی با دخترا. اینا همچنان رابطه رابین و بارنی رو (اونم تابستون سه سال پیش!!) رو نشون می دن و بعد درباره رابطه بارنی و کویین فقط حرف می زنن (در مقایسه با رابین، پشت مبل حساب نیست!!). درباره نورا هم همین کارو کردن. ما اصلا با هم ندیدیمشون. به هر حال خیالتون تخت!
 و بچه ها به درستی اشاره کرده بودن به این ایده ابلهانه که تو یه قسمت هم رابین استورم تروپر رو می پوشه، هم کویین! قبلا هم این مساله رو داشتیم که صحنه های مشترک نورا-بارنی دقیقا مثل صحنه های بارنی-رابین بود. نویسنده ها مثل اینکه واقعا توانایی نوشتن چیزای جدید رو ندارن!

Lily: I see what this is really about!                           
Barney: Yeah. Mugs! Coffee? Tea! Religion!!

No comments:

Post a Comment