مامان شاگرد می گه یعنی تو
هیچوقت آمریکا نبودی؟ می گم نه. می
گه لهجه ات خیلی آمریکاییه. تو
دلم می گم این همه فیلم دیدن یه جا باید
به درد بخوره دیگه و یاد شلدن کوپر خانواده
می افتادم که وقتی من شروع کردم لهجه
بریتیشم رو کنار گذاشتن همیشه می گفت یعنی
چی که مثل لات های آمریکایی حرف می زنی؟
بهش می گم که انگلیسی برای من با لهجه
بریتیش مامان جان شروع شده. هنوز
هم وقتی قاطی می کنم lapse می
کنم تو vernacular با لهجه روئن
اتکینسن سر ملت (بخونین
شاگردها!) داد می زنم (یه
بار بعد از تموم شدن جیغ جیغ ها، یه سری
بچه گیج گفتن خانم می شه اینا رو که گفتین
به انگلیسی ترجمه کنین؟) می
گه ولی باید حتما بری آمریکا. برادر
من تو پالم اسپرینگز هست. اگر
گرما برات مساله ای نیست، من می تونم باهاش
حرف بزنم یه مدت خونه اش بمونی. تو
دلم می گم آخی این اروپایی ها که برا تعطیلات پاک مثلا پا می شن می رن آمریکا، نمی فهمن
آمریکا رفتن برا ما چقدر کار داره! و
واقعا بقیه دنیا نمی فهمن برا ایرانی ها
سفر چه هفت خوانیه!
No comments:
Post a Comment