Monday, 5 November 2012

دیدین برگشتم؟

 


هیپ هیپ هورا! هیپ هیپ هورا! رقص چندلر!!! موج مکزیکی !!! خوشحالی شلدنی! Daddy's home بارنیانه!!! من امروز بالاخره این ارائه هه رو تموم کردم!! پلین اومده بود تو کلاس و دلش رو گرفته بود، می خندید!! سوووووت!!! می گفت من باورم نشد وقتی تو گفتی وقتی لکچر می دی تبدیل می شی به اسپیدی گونزالز! اما واقعا ترنسفورمیشن رخ می ده وقتی شروع می کنی حرف زدن!! خدا رو شکر به هالک تبدیل نمی شی! تغییر صداها و شکلک ها که بماند (ای کسی که اینجا را می خوانی و شاگرد یا دوست رنگی رنگی من نبوده ای، آی الان نصف عمرت بر فناست!!!). فکر کنم ثابت کردم یک پیرو معتقد نیل پتریک هریس و مارک دنیلوسکی هستم!! خلاصه که یک لکچر شندیانه دنیلوسکیانه رو پشت سر گذاشتیم با چاشنی نیلی!!! الان هرکس تو بچه های فوق فکر می کرد که من چقده جدی ام به اشتباه خودش پی برد و به راه راست هدایت شد!! بچه ها که رسما دل و روده شون بخیه خورد! استاد جون هم آخرش برگشته می گه خب پریا ثابت کرد که writing a PhD thesis can be fun!!! اینجانب به همین دلیل الان به خود مرخصی تشویقی خواهم داد و بقیه روز رو رسما به لهو و لعب که در واژه نامه پریایی معادل رفتن به سینما و تو سر و کله دوستان فرندزی زدن است، مشغول خواهم بود. اصلا دوباره می رم Skyfall!! فردا روز دیگری است و بیلی (ما دیگه خیلی با شکسپیر پسرخاله شدیم!) منتظره!! تازه بمیرم باید مقاله داکتر هوریبل تا آخر نوامبر تموم شد!! این یعنی اون یکی بیلی هم منتظره!!! I'm coming!!!

پ. ن. واقعا لازمه بگم عنوان از کجاست؟ نه واقعا؟


No comments:

Post a Comment