غر می زنم!! ماریوس
داره سرد و گرم بازی درمیاره!! گاهی
می خوای براش موج مکزیکی بزنی، گاهی می خوای
بهش علامت راس نشون بدی!! غر
می زنم به شدت! کتی می گه
تقصیر ناریا است. از وقتی
این دو تا با هم دوست شدن، وضعیت درسی
ماریوس با حال و هوای روزانه ناریا تغییر
می کنم! فکر کنم به زودی
برای اینکه پسرمون افتخار بدن لای کتابشون
رو باز کنن، باید couple trophy راه
بندازیم!!
پ. ن. ۱
تجربه نشون داده که معلم ها (برعکس
من با اون حافظه فیلی ام!!) اصولا
بچه ها رو با هم اشتباه بگیرن!! من
فردا ماریوس رو با ریچل ببینم، بیشتر از
اینکه فکر کنم اون خیانت کرده، فکر می کنم
همکارم بچه ها رو قاطی کرده!! ناریا
تا وقتی جرمش اثبات نشه در امانه!
پ. ن. ۲
امروز جای ماریوس رو عوض کردم و به جای
اینکه از حرف زدن بیفته، هم درس جواب داد،
هم با بغل دستی هاش حرف زد! بعد
فهمیدم که پسره رو از کنار دوست های صمیمی
اش بلند کردم، صاف نشوندم بغل دست انا-لوییزا
که خواهر ناتنی اشه!! هر
چند با خواهرش در حین مذاکرات جاری، نیم
نظری هم به حوادث اخیر کلاس داره حداقل!
No comments:
Post a Comment