با خبر شده ایم که استاد
جونمون بدون اینکه به ما اجازه نفس کشیدن
بدن، برامون یه پرزنتیشن گذاشتن ماه
دیگه!!! (تقصیر خودمه که برنامه ام رو در طبق اخلاص گذاشتم تو دست استاد جون! در کمتر از ده دقیقه یه ای میل اومد که (با شادی بخونین!!) شما یک پرزنتیشن دارین!!! هورااااااا!!!!!) یه
جور دفاع هست. من
و دوستم که اونم رو پست مدرنیزم کار می
کنه در خدمت استاد جون و استاد جون دوستم
و یه استاد جونِ مهمِ پست مدرنیزم شناسِ مهمان
که به تازگی از پرینستن برگشته (این
دیوار همراهم رو کجا گذاشتم؟)
ما را خواهند نواخت!
از همین حالا گفتن
برای بحث و سوال جواب (منظورشون
همه له شدنه!!) آماده
باشین! یعنی
الان اینو غلیظ بخونین:
جییییییییییییییییییییییییییییییغغغغغغغغغغغغغغغ!
حس فیبی رو دارم
که بعد از قل اول سه قلوهاش می گفت
I just had a baby!! Leave me alone
بابا!
من همین هفته یه
پرزنتیشن داشتم!!! این
استاد جون انقدر ما رو به دفاع وا می داره
که وقتی روز دفاع اصلی برسه به مدافعان
برزیلی ( نه
برزیل قدرتش تو نوک حمله است همیشه!!
به مدافعان آلمانی!!)
تبدیل شده باشیم.
الان واقعا دلم می
خواد گریه کنم!! انقدر
نمی دونم چیکار باید بکنم که تمام شب سریال
خواهم دید!!
پ. ن.
باشه بابا!!
بارنی این هفته
دیر شده!! می
دونم!! in my defense همه
جای این قسمت sucks به
جز بارنی اش!! می
نویسم! چرا می زنین؟
No comments:
Post a Comment