Director: Mohamed Diab
Starring: Nelly Kerim
Bushra Razza
Nahed El Sebai
1h40, Egypt, 2011
چقدر پیش اومده که تو
تاکسی، اتوبوس یا وسط خیابون اصلا، یه
برادرِِ متحرکِ بیشعور اذیتتون کرده باشه و
هیچکاری نتونین بکنین؟ یا خانم سر جاتون
می مونین، زجر می کشین و دم نمی زنین یا
جیغ و داد راه می اندازین و طرف ککش هم نمی
گزه و شمایین که با اعصاب داغون برمی
گردین، فردا لباس هاتون رو هشت بار چک می
کنین، جمع و جورتر راه می رین و می شین و
البته هیچ چیز تغییر نمی کنه!
شده برین پیش پلیس؟
اگر می رفتین فایده ای داشت؟ پلیس بدتر
نبود؟ شده به خانواده تون بگین؟ چه کار
می کنن؟ جز کلی نصیحت که جامعه خرابه و تو
مواظب باش و فلان کار رو بکن و فلان کار
رو نکن و چه می شه کرد دیگه؟ شما هستین با
یه دنیا نفرت، احساس عجز مطلق و یه بی
تفاوتی پوچ! این
فیلم محشر از سینمای مصر قصه ماست، قصه
شماست، قصه همه زن هاییه که با وجود همه
محدودیت ها نه تنها احساس امنیت نمی کنن،
که همیشه متهم اند!
سه تا زن:
فایزه محجبه، مزدوج
با دو تا بچه و همیشه تو اتوبوس باید
دستمالی شدن ها رو تحمل کنه چون پول کافی
نداره که سوار تاکسی بشه.
با همه حجاب ۶ لایه
اش تو گرمای مصر، موجودات متحرک پشت سرش
راه می افتن و یه لحظه راحتش نمی ذارن!
انقدر خسته و دلزده
است که شب ها یه بغل پیازچه می خوره برا
فراری دادن حاج آقا!
سبا به روز، بی حجاب،
مربی دفاع شخصی، استاد مجسمه های سیمی،
همسر آقای دکتر و این یکی جلوی چشم شوهرش
توی استادیوم دزدیده می شه و چند قدم
اونورتر مورد تجاوز گروهی قرار می گیره،
(همچنان
وسط استادیوم!!) و
آقای روشنفکرِ شوهر که در دفاع از زنش هیچ
غلطی نتونسته بکنه، نمی تونه بین ادعای
روشنفکری و غیرت غارنشینی اش تعادل برقرار
کنه و تقریبا زنش رو رها می کنه!
سومی نلی، جوون، به
روز، کارمند از این تبلیغات تلفنی ها،
نامزد یه کارمند بانک که شب ها با خود نلی
استندآپ کمدی اجرا می کنه، با یه خانواده
روشنفکر و یه مامان دماغ عمل کرده خوشگل
که نه تنها هر روز باید با مشتری های سر و
کله بزنه که تا بهشون زنگ می زنه فیلشون
یاد....ببخشید
فیل حیوون شریفی هست!
منظورم این بود که
هر صدای زنونه ای انرژی جنبشی شون رو بالا
می بره (و
حق هم نداره تلفن رو قطع کنه، چون رییسش
جیغ و داد راه می اندازه که هوار مشتری ها
رو می پرونی!) بلکه
تو خیابون، جلوی خونه مامانش، وقتی از
ماشین نامزدش پیاده می شه، یه بیشعور وانت
سواری بهش حمله می کنه (من
دقیقا نفهمیدم این چه مدلش بود، باید برم
خودمو آپ دیت کنم!) و نلی ولش نمی کنه، مامانش هم میاد پایین
و یارو رو می گیرن و تحویل پلیس می دن و
پلیس در حضور نامزد دختره میگه شما نمی
تونین شکایت کنین چون هیچ جراحتی رو بدنتون
نیست! من
در صورتی می تونم پرونده تشکیل بدم که
پزشک قانونی ضرب و جرح رو تایید کنه!
فایزه به تشویق سبا
شروع می کنه از خودش دفاع کردن و از اون
به بعد تقریبا هر روز توی اتوبوس یه موجود
متحرک که چاقو خورده به نقاط سوق الجیشی
اش رو دست پلیس می مونه!
امیدوار نیستم
فیلم رو پیدا کنین، ولی واقعا نمی خوام
بنویسم همه اش رو! ببینینش!
من فقط صحنه هایی
که دوست دارم رو اضافه می کنم و می
نویسم چرا دوستشون دارم!
۱. جمله
ها انقدر شبیه جامعه ماست که من مبهوت
مونده بودم:
مردی که تلفن زده به
برنامه ای که نلی توش واقعه رو شرح می
ده: همه
اش تقصیر شما عوضی های بی حجابه که جامعه
رو به گند می کشین. ما
مزاحم زن های عفیف محجبه نمی شیم.
ما خودمون خواهر
و مادر داریم. تو
درست لباس بپوش، هیچکی مزاحمت نمی شه!
و نلی به زیبایی
دور خودش می چرخه و لباس پوشیده اش رو نشون
می ده که روش ژاکت هم پوشیده و می گه پوشیده
تر از این؟
مردی که رسما داشته
فایزه رو دستمالی می کرده، بعد از سوزن
خوردن: زنیکه
روانی دیوونه خراب! من
هیچ کاری نکردم! من
وایستاده بودم اینجا! این
مرض داره... و
همه اتوبوس تایید می کنن!
مادر جان!
حق با توئه!
اما هیچی نمیشه!
فقط آبروی ما می
ره! شکایتت
رو پس بگیر! آبروی
ما و خانواده شوهرت رو نبر!
آخه ابله!
آدم رو فیلم عروسی
خواهرش پورن ضبط می کنه؟ چیکار کنم جناب
سروان وقتی استطاعت ازدواج ندارم!
معلومه که مشکل از توئه! اگه تو به اندازه کافی به من می رسیدی، من بیرون دنبال هیچ زنی نمی رفتم!
و...
۲. عاشق
نگاه خالی زن ها بودم وقتی تنها و بدون
پشتیبان مونده بودن! و
برق نگاهشون وقتی حداقل یه کم انتقام می
گرفتن! همه
صحنه ها آشنا بود! یاد
همه اون دوستایی افتادم که به خونه من
پناه می آوردن! لرزیدن
دست های یکی از دوستام که از دست یکی تو
خیابون فرار کرده بود و نمی خواست بره
خونه! فروپاشی
عصبی یکی دیگه که رسما بعد از یه تجاوز
پیش من اومد!
و
بعد از مدت ها گریه و نفرت، همین نگاه خالی
رو داشت! خودم
که بارها در مسیر گیشا تا شهید بهشتی از
تاکسی ها پایین پریدم! که
تا مدت ها امکان نداشت طرفای انقلاب و
امام حسین برم و چاقو تو جیبم نباشه!
بارها از تاکسی
پیاده شدم به دلیل این آزارها و پیاده
رفتم تا یاد گرفتم که طرف رو به نحوی ضایع
کنم که پیاده بشه! کیف
هایی که تو تاکسی بین خودمون و بغل دستی
مون می ذاشتیم! موتوری
ها! ماشین
هایی که وقتی می خوای تاکسی بگیری، دست
از سرت برنمی دارن! متلک
هایی که می خوریم و دم نمی زنیم!
ناامنی و بی پناهی
که همه مون احساس کردیم!

۴. نگاه
محشر فایزه وقتی از اتوبوس پیاده می شه و
زنی رو که ایستاده و داره تحمل می کنه رو
نگاه می کنه. تو
نگاهی که دو تا زن رد و بدل می کنن، همدردی،
تعجب، درد و یک عالمه حرف نگفته هست!
۵.
داستانک دوم فیلم
که همیشه کسی که باید مجازات بشه رو ول می
کنیم و مظلوم رو له می کنیم، معرکه است!
با مدرسه که وقتی
فایزه به موقع پول رو نمی رسونه، بچه هاش
رو مجازات می کنن و مجبورشون می کنن که
پشت به همه، دست به دیوار بایستن تا فایزه
که به سبا می گه راست می گه این موهای
قشنگتو کوتاه کن و مثل من سوار اتوبوس شو
تا ببینم دم از حق گرفتن می زنی یا نه تا
پسرک هفت هشت ساله ای که سبا رو دستمالی
می کنه و سبا به جای همه مردایی که آزارش
دادن، رسما لهش می کنه ولی از اونجا که
اگر بگه چه کاری کرده، هیچ کس کمکش نمی
کنه، میگه دزدی کرده! و
فایزه که در زیباترین صحنه فیلم وارد
مدرسه می شه و در حالی که همه بچه ها نگاه
می کنن، پشت به همه رو به دیوار می ایسته
و مدیره که داره سعی می کنه از آبروریزی
جلوگیری کنه، میگه من باید تنبیه می شدم.
چرا با بچه ها این
کار رو کردی؟

۶. وقتی
سبا بعد از حرفای فایزه، واقعا موهاش رو
کوتاه می کنه و سوار اتوبوس می شه و اولین
قربانی، شوهر فایزه است!
این که دیگه عالی
بود! مخصوصا
که فایزه تو خونه می فهمه که چی شده .
داد می زنه:
تو هم؟ چطور تونستی؟
تازه من زن دوم تو ام!!

۸.
اتوبوس ها که به
شکل چشمگیری از مردها خالی می شه و یکی دو
تا از قربانی ها که وقتی پلیس بازجویی شون
می کنه، می فهمیم فقط به همین دلیل سوار
اتوبوس می شدن!
۹. استندآپ کمدی های نلی که کسی بهشون نمی خنده تا اون شب که داستان تجاوز رو تعریف می کنه و زن های تماشاچی سکوت می کنن و مردا می خندند!
۱۰. سبا که در جواب فایزه که می گه آبروم می ره اگه کسی بفهمه می گه اون کثافتی که این کار رو می کنه، باید خجالت بکشه و فکر آبروش باشه! نه تو!
فیلم به زیبایی نشون می ده که این قضیه ربطی به حجابِ زن نداره! همه در خطرند! مرده که باید تربیت بشه! دید جامعه است که باید عوض بشه و زن ها که باید یاد بگیرن سکوت نکنند! نوشته پایانی فیلم می گه که با وجود سر و صدایی که این پرونده به پا کرد ( فیلم بر اساس یه ماجرای واقعی هست!)، هنوز تعداد زن هایی که شکایت می کنن، خیلی کمه! کاش می شد این فیلم تو کشورهای مختلف به خصوص ایران اکران عمومی بشه!
در پسیفیک اژیا، هر سه
بازیگر فیلم کاندیدای جایزه بودن!
در شیگاکو، بازیگر
آقای دکتر و فیلم، هر دو هوگوی نقره ای
گرفتن! فیلم
تو مون پلیه، رتردام و تائورمینا، بهترین
فیلم از دید تماشاگران و در سیدنی جایزه
ویژه گرفته! تو
بروشور این هفته، فیلم رو با جدایی نادر
از سیمین مقایسه کرده که درباره وضعیت اسفبار زنان در جوامع فالوکرات (این
ربطی نداره جدا!) و
خلاصه که اگر می تونین از دستش ندین و اینو
کسی داره میگه که از فیلم های عربی اصلا
خوشش نمیاد!!
یه تشکر از بازیگران مرد فیلم: من تمام مدت فیلم می خواستم لهتون کنم! نفرت انگیز بودین! عالی بودین!
پ. ن.
من فیلم رو روزی
دیدم که کترین داشت از سفرش به مصر می گفت
و اینکه با وجود اینکه لباسش پوشیده بود،
احساس می کرده که اینا چشم هاشون اشعه
ایکس داره و می گفت تجربه سفر به یه سرزمین
مسلمان، چه تو مصر، چه تو هند!
انقدر بد بوده که
دیگه نمی خواد بره! تبت
رو به شدت ترجیح می ده و حاضره هزار بار
دیگه بره! و
البته شوهرش تو این سفر همراهش بوده!
No comments:
Post a Comment