Michael
Winterbottom
Staring
Freida Pinto
Riz Ahmed
1h48, England, 2011
Freida Pinto
Riz Ahmed
1h48, England, 2011
خب من heads over hills عاشق
تریشنا نشدم اما اقتباس از تس آو د
دوربلویلِ هاردی در هند!! به
خودی خود به شدت جذابه! بامزه
تر اون کارگردان به شدت سعی کرده سبک
ناتورالیستی رمان رو حفظ کنه هرچند گاهی
به زیبایی های هند هم تن داده و مثلا من
تو یه صحنه هایی به جای دختره داشتم
میمونایی که از رو سیم برق رد می شن رو
نگاه می کردم! از یه سوی
دیگه، کارگردانه به شدت بالیوود رو هم می
شناسه و عجیب که این یه نکته مثبته فیلم
هست! ولی چرا؟
تریشنا روی تقابل سنت و
مدرنیته تو جوامع سنتی متمرکز می شه.
از یه طرف دخترک زیبای ساده
فقیر به شدت سنتی که هرچی درباره جامعه
می دونه از فیلم هاست! و
چقدر هم فیلم های هندی درباره زندگی همون
طور که هست اطلاعات می دن!!! از
اون ور! پسر پولدار به روز
که اصلا هندی بلد نیست و ته لهجه انگلیسی
اش نشون میده اصلا تو هند بزرگ نشده (خداییش
ذوق کردم دیدم هندی ها می تونن انگلیسی
رو با لهجه بریتیش حرف بزنن!) و
کلی روشنفکر و اینا که در رابطه با تریشنا
کم کم و پله پله به همون مرد سنتی انحصارطلب
تبدیل می شه.
اینکه آخرای
فیلم جی اصلا برمی گرده تو یکی از این خونه
های حرمسرا دار نونصد ساله و تمام شات ها
به شدت شبیه مینیاتورهای هندی می شه، بی
علت نیست!
بریم سراغ رمان! با
وجود ذوق زدگی منتقدان محترم به نظر من
تطابق فیلم و رمان یه جاهایی از آب در
نیومده! یعنی باید حتما
ارجاعش رو درک کنی که برات سوال پیش نیاد!
یکی اینکه فیلم الک و اینجل
که قطب شر و خیر داستان بودن (وپیداست
که من باز طرف الک بودم تا اینجل!!)
رو توی جی ترکیب کرده! تو
رمان الک از همون اول مقاصدش!!! رو
به سمع و نظر دختره می رسونه و با وجود
اینکه پای همه چیز وای می ایسته، تس انقدر
ازش متنفره که نمی خواد هیچ کمکی رو ازش
قبول کنه! بهش خبر نمی ده
که حامله است. خب بچه هم
که می میره بعدش! ولی الک
اصولا دنبالش میاد و آخرش هم مجبورش می
کنه که باهاش ازدواج کنه! اینجل
که از اسمش هم معلومه قراره پسر خوبه باشه
و تس ابلهانه دوستش داره بعد از اینکه تس
به خاطر روابط قبلی اش می بخشتش و بهش می
گه چه اتفاقی افتاده، ولش می کنه! (و
من اصولا آدم بده راستگوهه رو همیشه به آدم
خوب ضعیفه ترجیح می دم!!) و
بعد که تس بالاخره الک رو قبول کرده، برمی
گرده و تس که می بینه دوباره الک مانع
خوشبختی اش هست، می کشتش، یه هفته با اینجل زندگی می کنه و بعد هم دستگیر
می شه و اینجل هم می ره با خواهر کوچیکه
تس ازدواج می کنه!
مساله
اینه که تو رمان، تس نه تنها دختر دست و پا
چلفتی خنگی نیست، بلکه کلی هم شخصیت داره!
و اصلا ناتورالیسمه که اهمیت
داره! قراره طبیعت و سرنوشت،
آدم ها رو نابود کنن. برای همین همه چیز
باید اشتباه پیش بره! مثل
نامه ای که تس برای اینجل می نویسه و فکر
می کنه که اینجل خوندتش و بخشیدتش و بعد
می فهمه نامهه از زیر در رفته زیر فرش!!!
از اون یکی سو، تس با وجود
اینکه از الک متنفره احساس می کنه که از
نظر طبیعی تا ابد به الک که اولین رابطه
اش بوده و ازش هم بچه داره، پیوند خورده!
به جز اون، تس و الک فامیل اند
و باز هم تقدیریه که خانواده الک پولدار
موندن و خونواده احمقِ تس (پدر
و مادره می دونن الک برای چی گیر داده به
دخترشون و مجبورش می کنن بره!!) همه چیزشون رو از دست دادن. حالا
فیلم که الک و اینجل رو یکی کرده، آدم همه
اش درگیره اینه که این پسره چرا اینجوری
می کنه، چرا انقدر تغییر می کنه یه دفه؟
بعد هم تس از اول از الک متنفر بود!
تریشنا از جی بدش نمیاد!
مخصوصا که موقعیت پیش اومده
خیلی فیلم هندی واره که تریشنا مشتری پر
و پا قرص صحنه های رقصشونه! بعد
هم تو تس، قضیه واقعا تجاوز هست! تس
از الک متنفره! اینجا یه
کاتِ هول! باعث شده ما نفهمیم
بالاخره دختره راضی بود یا نه! البته
انتظارش رو نداشت و البته بعد که برمی
گرده تو اتاق می شینه گریه می کنه، ولی
تصادفا اون صحنه فیلم وسط دار و درخت ها
و اینا خیلی هم رمانتیک از آب دراومده و
اصولا آدم احساس نمی کنه که تریشنا داره
جی رو پس می زنه!
اینجا یه
فید اوت به سیاهی می خواست! (حالا
بعد چنان این صحنه ها جبران می شه که شما
می مونین که خب اون صحنه که باید می بود
رو چرا حذف کردین؟ اگه قرار بود ما همه!!!!
(در حد my eyes!!! نیست
ولی yuck!!! آستانه تحمل من
داره به شدت سقوط می کنه!!تو
سینما هم که نمیشه فیلم رو زد جلو!!)
اینا رو ببینیم، خب اون اولی
رو ۴ ثانیه بیشتر طول می دادین!) کات
به تس که با چنگ و دندون از خودش دفاع می
کنه! بعد هم یکی از مسایل
تریشنا اینه که پسره یه کم آموزه های جامعه
مدرنش رو قاطی کرده و رسما تریشنا رو تبدیل
می کنه به یه معشوقه/ کلفت
(رویای همه مردسالارها!)
و آدم هیچ احترامی احساس نمی
کنه اون وسط ها! در حالیکه
مساله الک این بود که عاشق دختری شده بود
که ازش متنفر بود و الک انصافا چنین کاری
با تس نکرد!
ولی اگر اقتباس رو بذاریم
کنار، اینکه مرد مدرنیزه شرقی هنوز ته
ذهنش مفاهیم مردسالارانه ته نشین شدن و
اینکه زن شرقی همچنان به شدت مطیع و تسلیم
هست مساله اساسی همه ماست. هرچند
از دست تریشنا که زندگی اش رو به سادگی می
ده دست همه مردایی که تو زندگیش اند حرص
می خورین (یه جاهای فیلم
این اروپایی های مرفه بی درد به این وضعیت
دختره می خندیدن!!) ولی این
تصویر آشناست به شدت!!
صحنه
ای که از جی می پرسن چرا نمی گذاری تریشنا
برقصه؟ از رقصنده های فعلی مون خیلی بهتره!
و جی جواب می ده خودش نمی خواد!
منم دوست ندارم! ولی
خودش نمی خواد! بعد رو به
تریشنا می گه مگه نه؟ و صحنه های بعدی که
تریشنا می شه رقصنده مخصوص جی، خیلی کنایه
آمیزه! یه تقدیر هم از
بازیگر جی که لهجه خوب انگلیسی اش تو این
صحنه های بدوی با لهجه هندی قاطی می
شه!انگار فرهنگ ته نشین
شده یه دفه می ریزه بیرون!!
کلا فیلم بدی نیست! به
شدت هم چشم نوازه! اما خب
من نمی رم یه بار دیگه ببینمش مثلا!
صحنه ای که دوست دارم:
فیلم از لحاظ بصری به شدت
زیباست! اما آخر فیلم رو
دوست دارم که فید می شه به سفیدی و چند
ثانیه می مونه و بعد همه جا سیاه می شه و
باز هم یه کم مکث می کنن و بعد می رن سر
تیتراژ!
No comments:
Post a Comment