Wednesday, 20 June 2012

:)

 
سه تا از شاگردای یه کلاس شش نفره رفتن برای انگلیسی فشرده! ماماناشون رسما منو از کلکسیونی از الطاف و مراحم لبالب کردن!!! (در این حد که بعد از کلاس تو خیابون خیلی آرتیستی یه ب. ام. دابلیو. کوبید رو ترمز که مادر مربوطه تشکر کنه! یه آن فکر کردم می خوان abduct ام کنن!) حالا بچه تو بیست ساعت کلاس یه سری کلمه یاد گرفته و یه سری جمله مشخص! یعنی نه بیشتر از A1!!! اونوقت اونجا بچه ها تو یکسال می افتادن به حرف زدن و بعضی از والدین باز راضی نبودن!

پ. ن. کلکسیونی از الطاف و مراحم از جمله های آرتور به جماست تو خرمگس! یه دوره ای به شدت دوست داشتم این کتاب رو! چه میشه کرد؟ I'm a hopeless romantic!

No comments:

Post a Comment