Saturday, 16 June 2012

:)

 
پریروز: داشتم رد می شدم و یه دفه یه نفر داد زد پریّا و فقط یه نفر منو اینجوری صدا می کنه! برگشتم و مثل همیشه جمیل  وایستاده بود جلوم و من مثل همیشه ندیده بودمش! (یه دوره ای می گفت تو منو یادت می ره! حالا بیا و ثابت کن اصولا من حواسم نباشه، مغزم تصاویر روی شبکیه رو تشخیص نمی ده! حداقل بیست نفر می تونن شهادت بدن! دوست زرد که می گفت احساس می کنه شیشه ایه و نگاه من ازش می گذره!!) سلام. خوبی؟ باز که تو هیچی رو نمی بینی. چه خبر و دوستم لیز! من: گربه چشایر!

دیروز: خونه دوست سنگالی. (همه مکالمه با گربه چشایر گسترده!)

جمیل رو دیروز دیدم با لیزا! این نونصدمین دختری بود که منو بهش معرفی کرده!
برادر منو نمی شناسی؟
خوبی اش اینه که همه می دونن که انتظاری نباید داشته باشن! و البته بامزه تر از اونه که کسی به دل بگیره!
همه هم بلوند!
یعنی از همین الان بدونین که هیچ آینده ای با یه پسر سیاهپوست مسلمون ندارین!
نمی دونم چرا قبول می کنن؟
(پیشنهادی) خوشگله؟
آره! و می دونه هم چقدر!! مالک به خوشگلی این نیست و جدی تره!
مالک بیشتر از این که خوشگل باشه، خوشرنگه. ولی جدی؟ تو امتحانِ تو برگشته به من می گه می شه سر خواهرم رو گرم کنی، من جواب این سوال رو از برادرم بپرسم؟
….

الان. اینجا.
جمیل یه دفه نشست رو صندلی جلوی من! دختر تو که باز پشت کامپیوتری؟ تز؟ انگلیسی؟ واااووو! کوووووول! (من در این مقطع به کسی که به فرانسه تز بنویسه، می گم واااااوو! کوووول!). ژنت! پریا! من گربه چشایر!

پ. ن. ۱ یه دوره ای دوست سنگالی می گفت سنگالی ها تو نژادهای آفریقایی خوشگلن، من شوخی می کردم که یه خورده از خودتون تعریف کن! ولی انصافا تو سیاهپوست ها، خوشگلن! دوست سنگالی شبیه تایرا بنکس هست! این برادر کوچیکه هم یه چیزیه تو مایه های ۱۸ سالگی ویل اسمیت!

پ. ن. ۲ جالب که وظیفه شرعی خودش می دونه با من سلام علیک کنه حتما!!

No comments:

Post a Comment