هشت صفحه از مقاله
استاد-دیده
ام رو تصحیح کردم (کلمه
ساختن خصوصیتی پریایی است!
Get used to it!). دیگه
همه می دونن که من هیچوقت از کاری که دارم
می کنم راضی نیستم ولی معمولا یه مدت که
می گذره و فاصله می افته برمی گردم و یه
نگاه به کار می اندازم و یه چیزایی توش
پیدا می شه که متعجبم می کنه. می بینم انقدر که فکر می کردم چرند نیست! (آقای دکتر، شما که تازگیا پریا نمی خونین احیانا؟!) دیگه انقدر بی رحم
شدم که با یه کلیک، ۳ صفحه رو حذف کنم و بد
از ۲ هفته بی رحم تر هم می شم.
کافیه یه یادداشت
روش باشه که این کلمه یا جمله یا پاراگراف
مبهمه! امروز
در کمال تعجب دیدم که مقالهه اونقدر که
به نظرم می اومد نفرت انگیز نیست.
شاید حتی بشه بهترش
کرد. به
هر حال، هیج امیدی ندارم که یه روز بتونم
این نوشته ها رو دوست داشته باشم.
این همه سال شعر و
داستان نشون داد من نمی تونم دوسشون داشته
باشم.
No comments:
Post a Comment