Director:
Terence Davies
Starring:
Rachel Weise
Tom
Hiddleston
1h38,
USA, 2011
یه سبکیِ تحمل ناپذیرِ هستیِ
دیگه! از فیلم -با
این که ریتمش کنده!- بدم
نمیاد چون الف) راستش خیلی
خوب تفاوت دوست داشتن و عشق رو به تصویر
کشیده! هستر حتی نمی تونه
توضیح بده که چرا حاضره برای فردی از همه
چیز بگذره ولی می دونه حاضره تا تهش بره!
ب) شوهرش رو
دوست داره و کلی هم براش احترام قائله اما
عاشقش نیست! ج) به
جای اینکه زنه محکوم بشه به بلهوسی، همه
چیز با وقار اتفاق می افته! د)
عشق و مرگ چقدر به هم نزدیک
اند! ه) عشق
خیلی سخت تر از اونیه که تو کمدی رمانتیک
ها به خوردمون می دن! تو
می تونی از دست آدمی که عاشقشی زجر بکشی
و باز عاشقش بمونی!
ی)
پذیرفتن اینکه یه رابطه تموم
می شه حتی اگر تو نتونی از نظر احساسی برای
خودت تمومش کنی، کار هر کسی نیست! بعد از ی) عقل با عشق اصولا جور در نمیاد! اینو حتی آدم عشق-ناباوری! مثل من هم می فهمه!
اهریمن دو با تعجب می گفت تو
سر فیلم قبلی کلی غر زدی؟ چطور اینو دوست
داری پس؟ خب فکر کنم به خاطر فضاهای نیمه
تاریکِ گرفته اش بود! من
در برار فضاهای وهم انگیزِ نیمه تاریک-نیمه روشن ضعف دارم!
به
اضافه اینکه ریچل ویس بدون هیچ اغراقی به
شدت خوبه! صحنه خداحافظی
اش با فردی رو ببینین که سعی می کنه ته
مونده غرورش رو حفظ کنه و به التماس نیفته
(کاری که هزار بار در برابر
فردی کرده!) و بعد که فردی
می ره یه دفه می شکنه!
No comments:
Post a Comment