Sunday, 24 June 2012

;)

 
سه سال پیش

- سلام! بیاین پایین. وامتون حاضره.
- جان؟
- گفتم بیا وامت رو بگیر!
- من درخواست وام دادم؟
- ندادی؟
می رم گروه کامپیوتر و می بینیم که مقام مسوول نازنین خودش درخواست داده و خودش هم موافقت کرده و کلا من کاری ندارم جز اینکه مدل لپ تاپمو انتخاب کنم که اونم آخرش مقام مسوول کمک می کنه و کریس میاد تو زندگی من! (البته اینکه من اصولا رو روان گروه کامپیوتر تپ دنس می کردم انقدر کار می ریختم سرشون، بی تاثیر نبود! ولی به هر حال! مرسی مقام مسوول!)


برداشت دوم

- سلام مادام خط خطی! آدری گفت باهاتون تماس بگیرم که بیاین برای وام!
- ها؟
یادم می افته که چند ماه پیش از خانوم گردوی نازنین درباره وام دانشجویی پرسیدم و گفتم ضامن ندارم و رد شدیم! می رم سراغ آدری! میگه شرایط منو بررسی کرده و چون من پول رو برای خرج کردن نمی خوام (می دونم عجیبه! مساله اینه که من کرایه خونه ام رو دوباره به علت ضامن نداشتن شش ماه جلو جلو می دم و بعد برای اقامت باید پول تو حساب باشه و توضیح اینکه من هزینه زندگی شش ماه رو اول سال خرج کردم سخته!) برام شرایط خاص قائل شدن که پول بلوکه بشه تا من همه اش رو پس بدم. از یه طرف، پول تو حساب من دیده می شه (و اقامت رو میشه دور زد!) از اون ور، اگه مساله حادی پیش اومد میشه نامه داد که اون مقداری که پرداخت شده، آزاد بشه!

پ. ن. ۱ واقعا ترجمه اسم مقام مسوول میشه خانم گردو!
پ. ن. ۲ برای یادآوری به خودم بود در مواقع غرزدگی بیش از حد! دو بار تا حالا به من همین طوری وام دادن!
پ. ن. ۳ نتیجه اخلاقی: البته من awesome تر از آنم که پیامی داشته باشم، اما اگر دانشجویین، حتما امکانات بانکی برای دانشجوها رو بررسی کنین!

No comments:

Post a Comment