کریس دقیقا شنبه بعد از ظهر مریض می شه و تازه ۲ شنبه هم مک تعمیر کن ها به خاطر تابستون خودشون تعطیل کردن. اگر ایران بودم حتما این اتفاق خجسته! پنجشنبه عصر می افتاد، بعدش هم یا تاسوعا عاشورا بود یا یهو هلال ماه، عید سعید فطر رو بشارت می داد!
وقتی کارتت پره و نمی تونی چیز دیگه ای بگیری، هم شیرینی شانس تو قفسه هست، هم کلی فیلمای وایدلر-لمونی، هم سری کارتون هایی که دنبالشون بودی، هم چند تا فیلم وودی الن که ندیدی، هم چند تا بتی دیویس و کترین هپرن!
همین دفعه که غذای مینا رو دیرتر از قبل سفارش دادی پست تاخیر داره و بعد هم تعطیلات آخر هفته پیش میاد!
همین امروز که چتر نداری و هیچ کاپشنی هم همرات نیست، بعد از 1 هفته آفتابی، از آسمون استخر می باره!
همون روزی که به شدت باید کار کنی، همه کلکسیونی از الطاف و مراحم برات می فرستن، باید بشینی جواب بدی! هر روز دیگه ای این همه ابراز لطف کلی ذوق مرگت می کردا! اما...
می ریم عقب تر...
کسپر شب روزی رو که توش 8 ساعت امتحان سادیستی *&^&(^%#@!!!! دکترا داشتی (آقای دکتر می شه شما چند لحظه برید پست بعدی رو بخونید، بعد از 2 خط پایین تر ادامه بدین؟) رو انتخاب می کنه که بهت هشدار بده که استارتش باید عوض شه و تا ۱۰ شب تو خیابون نگهت می داره. بماند که فرداش هم یه امتحان سادیستی 8 ساعته ادامه خواهد داشت!
همون روزی که شونصد تا کار عقب افتاده و تعیین سطح و کلاس بندی داری و داری مثل باگزبانی بین 2 تا مدرسه می دویی، دوستان شوخیشون می گیره و زنگ می زنن که ما اعتصاب کردیم سر کلاس نمی ریم. شوخی که البته اگر روز دیگه ای بود کلی بامزه بود ولی اون روز خاص باعث می شه همه چیز رو قرمز ببینی!
دقیقا یه 5 شنبه شب40 درجه تابستونی پمپ آب کولر ایراد پیدا می کنه و خودتو لعنت می کنی که چرا همین پریروز که کولر رو سرویس کردی و دیدی پمپ به زودی رهسپار عدم میشه، یکی نخریدی بذاری تو خونه!
همکارت دقیقا روزی مریض می شه که یه همکار دیگه هم نیست و یکی هم تو ترافیک می مونه و با کلاس خودت 4 تا کلاس بی معلم داری.
همون روزی که باید …...
No comments:
Post a Comment