فکر کنین زمین رو تازه تی کشیده باشین و یادتون رفته باشه و تا پاتون رو بذارین تو اتاق مثل سارا هیوز سر بخورین تا وسط اتاق و بین راه (حالا انگار اتاق ۲۰۰ متره!) دستتون بخوره به چیزای رو میز و همش بریزه پایین و قبل از اینکه با صندلی تصادف کنین و رو زمین فرود بیاین، یه کتاب هم که رو زمین بوده شوت شه زیر تخت! (یعنی طوفان هم نمی تونست چنین هرج و مرجی تو اتاق راه بندازه!) آدم احساس دست و پاچلفتی بودن و حماقت می کنه؟
نه!! احساس دست و پاچلفتی بودن و حماقت وقتیه که یه صدای بچه گونه از پشت سرتون بگه «مآااان! این داره چیکار می کنه؟»
No comments:
Post a Comment