Thursday, 31 December 2015
Good night! Farewell! Auf wiedersehen! Adieu!
اتوبوس کلی دیر می کنه!! به جای یک ربع، یک ساعت تو راهیم. دم مرز پلیس میاد بالا و کیف ها و کارت شناسایی ها رو کنترل می کنه ...... و من با خیال راحت. گوشی بر گوش. کتاب در دست!! دارم به صدای رویایی جولی اندروز گوش می دم و مایا انجلو می خونم!! پیاده می شم که اون ور تر سوار ترم بشم که می بینم اتوبوس دومی پشت سر ماست و فکر می کنم واقعا؟ انقدر طول کشیده بود؟ و تازه نگاهم می افته به ماشین آتش نشانی پشت اتوبوس. با دقت که نگاه می کنم اتوبوسی که ازش پیاده شدم پر از گارد ویژه است. حتی چند نفر رو هم نگه داشتن!! خنده ام می گیره که اگر واقعا اتوبوس منفجر شده بود، من احتمالا تا وقتی کتاب و موسیقی ام تموم نمی شد و ملت رو سوار ابر بغلی نمی دیدم، نمی فهمیدم چی شده!! احتمالا دسته جمعی به سمت نور می رفتیم و من عینک آفتابی می زدم که مزاحم کتاب خوندنم نشه و دم اون دروازه ابریه دربان ریش سفید دم بهشت رو از شدت ناآگاهی!!! دق می دادم!!
پ. ن. عنوان معلومه دیگه!! من به خودم آلبوم کامل آوای موسیقی و مری پاپینز رو هدیه دادم!! این روزا یا دارم میخوونم
Doe! A dear! A female dear!
Ray! A drop of golden sun!
یا
Let's go fly a kite!
Up to the highest hight!
و رنگین کمونه که آسمون ابری یخ بسته رو تزیین می کنه!!
Wednesday, 30 December 2015
تقویم ته نشین!
خیلی جدی می رم یه بلوز سیاه می پوشم. دقت نمی کنم چرا!! من که از سیاه بدم میاد! حالم خوب نیست!! می گذره!! امروز دارم یه خبر فارسی می خونم که نگام می افته با تاریخ و می فهمم دو روز پیش چه روزی بوده !! ناخودآگاه عزیز بسیار فعال تر از اونیه که فکر می کردم!!
خیلی بسیارزیاد استعاری!!
برام نوشته باز کردن یک فایل تازه مثل حامگی هست!!می تونی تا تهش بری. می تونی بچه رو بندازی. می تونی بدیش برای فرزندخواندگی!! ولی وجودش رو نمی تونی ندیده بگیری!!! نگاهش می کنم و فایل رو پاک می کنم و یکی دیگه باز می کنم!! می گم استعاره تون ایراد داشت!! می گه تو اصلا همیشه عادت داشتی صورت مساله رو پاک کنی!!!
آشفتگی های چند همسری!!
می گم یه مدت گذشته. اینا هم خیلی شادمان بودند. نمی دونستم تسلیت بگم یا نه. می گه از کجا می دونی مامان خواهرشون، مامان اینا هم بوده؟ راست می گه!! در راستای ما خیلی کوول ایم هیچوقت نپرسیدم کدومشون تنی اند، کدومشون ناتنی!!
پ. ن. نیمساعت هم بعدش خندیدیم که اینا که چند تا زن دارن، انگار یکی برای روز مبادا نگه داشتن!! حالا این یکی فوت شد، چه باک؟ یکی دیگه داریم!! خدایا توبه!!
Monday, 28 December 2015
This stupid auto-correct!!!
این تصحیح خودسر (نخیرم!! اسمش همینه!!! حالا خیلی اعتراض دارین می گیم تصحیح سر خود!!) برداشته
Puisse qu'elle repose en paix!
رو تبدیل کرده به
pussy quell repose en paid!!!!
یعنی عملا به جای اینکه فوت مادر طرف رو بهش تسلیت بگی، به متوفی و فرزندش توهین کنی!!! تازگی ها اتوکورکتوفوبیا گرفتم. نونصد بار یک پیام رو چک می کنم مبادا با این تصحیح خودسر به یک چیز هشت الهفت چرند تبدیل شده باشه!!
Sunday, 27 December 2015
A certain amount!!!
داشتم وسط راهرو قبل از کلاس با اوا حرف یک ویدیویی که براش فرستاده بودم رو می زدم و از اونجایی من بودم و اوا بود، صدامون رو سرمون بود و داشتیم با حرارت تعریف می کردیم که کجاهاش جذاب بود. داشتم می گفتم عاشق اونم که ،،،، که بچه های کلاس بعدی رسیدن و از اونجایی که ما حد و مرز معلم شاگردی نداریم که!!!! دورمون جمع شدن و مارتی جمله من رو کامل کرد که من؟ اهمیت ندادم و دوباره پرسید ته اون جمله اسم من نمیاد؟ گفتم پسر جان!! من تو رو یه مقدار خاص دوست دارم!! نه بیشتر و نه کمتر!! و اصولا برای بیان کمیتی یک مقدار خاص از فعل
love
استفاده نمی کنم!!! از رو نرفت که
You love me!!
و بقیه ادامه دادن که
He is right!! You love us! You can't deny it!!
که اوا اون وسط پرید که
Well, she loves freaks!
ارلا بدون کمترین مشکلی اضافه کرد
and geeks!
استفنی ادامه داد
and nerds!
و مارتین ارشمیدس وار اعلام کرد
that means me!!!
و انفجار!!!
Thursday, 24 December 2015
از نشانه های پیر شدن و بلوغ عقلی!!
روزگاری (در کمال شرمندگی!!) می گفتم من نمی فهمم چرا ادبیات انگلیسی دست از سر شکسپیر بر نمی داره؟ این همه نمایش نامه نویس محشر!!! این روزا وقتی کسی می خواد به من کادو بده و هیچی به نظرش نمی رسه حتما به ویلیام خان سری می زنه!!!
Wednesday, 23 December 2015
Whiplash
Director
Damian Ghazelle
Starring
Miles Teller
J. K. Simmons
1h47, 2014
یک فیلم عالی درباره یک درامر جاز و معلمی!! اسکار واقعا حق جی. کی. سیمونز هست.
یکی از باورپذیرترین فیلم های معاصر که همه چیز سر جای خودشه و بدون هیچ ستاره یا عملیات ژانگولری داستانش رو تعریف می کنه!! تازه یکی از بهترین تدوین ها و کارگردانی های چند سال اخیر رو هم داره!! فیلمنامه که جای خود دارد!
Macbeth
Director
Justin Kurzel
Staring
Michael Fassbender
Marion Cotillard
1h53 min. 2015
ما کلی با ذوق برای دیدن فیلم رفتیم و ناامید شدیم. از یک سو فیلم یک شعر سینمایی هست انقدر خوشگله و از سوی دیگر، یکی از پرانرژی ترین نمایشنامه های تاریخ ادبیات تبدیل یک فیلم با ریتم کیارستمی شده!! وقتی اومدیم بیرون هیچکس باور نمی کرد که فیلم دو ساعته بوده. همه می گفتن حس کردن سه ساعت یا بیشتر تو سینما بودن!!
خلاصه اینکه فیلم تونسته به بعضی چالش های نمایش، واکنش نشون بده!! مثلا مکبث و زنش در آغاز فیلم بچه شون رو از دست می دن!! یا لیدی مکبث با دیدن مکبث که به یک خانواده با بچه های کوچیک رو به آتیش می کشه، قاطی می کنه!! یا حتی جادوگرها، سه زن در دوره های متفاوت نوجوانی، جوانی و میانسالی اند!! اما آدم هایی که می رند سینما شکسپیر ببینند، می خوان شکسپیر ببینند و فیلم سینما رو به زبان فاخر شکسپیری ترجیح می ده!! تجربه نشون داده که چنین برداشت هایی از شکسپیر، خوشگل اند ولی ماندگار نیستند!!
پ. ن. بچه ها یک یکشنبه عصر زنگ زدند که می خوان برند مکبث!! شاید یکی از بهترین لحظه ها ی ۲۰۱۵ لحظه ای بود که به من گفتن می آی بریم شکسپیر ببینیم؟ نه برای اینکه بازیگر مورد نظر جذاب بود!! برای اینکه شکسپیر بود!! وقتی اومدیم بیرون استف غر زد که ولی اینجاش اینطوری!! اون جاش با نمایش فرق می کرد!! پس فلان قسمت چی؟ گفتم تبریک!! آلوده شدی!! دیگه هیچوقت هیچ فیلم شکسپیری ای راضی ات نخواهد کرد!! تو الان برای خودت یه پا شکسپیر شناس شدی!!
Sicario
Director
Denis Villeneuve
Staring
Emily Blant
Benicio Del Toro
Josh Brolin
2015, USA
یکی از واقعی ترین فیلم هایی که درباره اف. بی. آی یا مواد مخدر میشه پیدا کرد!! فیلم انقدر طبیعی هست که اصلا چهره های شناخته شده ای مثل امیلی بلانت یا جاش برولین رو یادتون می ره!!
چیزی که خیلی دوست داشتم اینه که فیلم ابایی نداره که حقیقت رو تو صورت تماشاچی بکوبه و اعلام کنه که در نقاطی مثل مکزیک جنگ اف. بی. آی و قاچاقچی ها از قانون فواتر می ره و قانون جنگل حکمفرماست!! واقعا بکش یا بمیر هست!!
امیلی بلانت در نقش مامور ایده آل گرایی که در مواجهه با حقیقت دنیاش زیر و رو میشه عالیه و بنیسیو دل تورو در یک بازی آرام و محشر تازه در نقش قاچاقچی ای که برای انتقام مرگ زن و دخترش که مقابل چشمهاش در اسید انداخته شدند، زیباست!! سکوتش و خشونت انفجاری اش و اینکه در آخر اونه که به امیلی بلانت می گه این دنیای تو نیست. برگرد به دنیای شهری اف. بی. آی. دیدنی، غم انگیز ولی قابل تامله! فیلم بسیار خوبی هست! اگر از دیدن جنایت های واقعی حالتون به هم نمی خوره!!
اندرزهای گهربار پریای خط خطی!!
همیشه با لباس پلوخوری برید بیرون!! چون ممکنه وقتی زنبیل کشان از خرید بر می گردین به یک بر!!! شاگرد بر بخورین که دست بر قضا سه ساله ندیدنتون!! (با توام پی. جی.) و کلا چون اینجا همه شبیه سوپر مدل ها اند، کلی احساس خود دهاتی بینی بهتون دست می ده!! یعنی خدا بگم این ارلا رو چه کنه که منو دید!! صدام کرد!! من مثل همیشه متوجه نشدم!! و خانوم با دوچرخه دنبالم اومد مبادا پی. جی. و ویکتور و ویلیام، تیچر ندیده برگردن شهرشون!!!
نمیشه پدر جان!!
آدم دلش می سوزه برای این توریست هایی که می خوان سه متر درخت سرو و شش متر کلیسای گوتیک رو تو ده سانت موبایل جا بدن!! نمیشه پدر جان!!نمیشه!!
Sunday, 20 December 2015
Do or not do! There is no try!
آقا خدا نصیبتون کنه یک بار در کنار طرفدارهای یک فرنچایز (قسم می خورم هیچ ایده ای ندارم فارسی اش چی می شه!!!) فیلم ببینین!! یعنی تجربه ایه ها!!من با کلی جدای و پرینسس لیا و هان سولو و یودا و اوبی وان کنوبی و دارت و ویدر و ..... جنگ ستارگان ۷ رو دیدم!! اینکه بالاخره بعد از سه فیلم بی خاصیت، یک فیلم خوب اومد یه ور!! اینکه همگان با هم نوستالژیک، هیجان زده یا گریان می شدن و لایت سیبر ها هوا می رفت!! یا همه تم فیلم رو زمزمه می کردن یا با اومدن لوگوی مغروف فیلم جیغشون رفت هوا اون ور!!! حالا آمریکا چه خبر بوده، خدا می دونه!! فکر نمی کنم هیچ فیلم دیگه ای باشه که هالیوودی ها براش از زرق و برقشون دست بکشن و با لباس های فیلم بیان!!!!
پ. ن. گفته مشهور آقای یودا!
Creepy at best!!
همیشه می دونستن که شباهتمون به هم زیاده!! اما اینکه به یکی پیغام بدی که خوبی؟ من خواب بدی درباره ات دیدم و طرف بگه دومی هستی، گلرخ هم نیم ساعت پیش ای میل زد که خواب بد دیده، ترسناکه!!! اون طفلک که همه براش خواب دیدن به کنار!!! من هم از این برمودایی که بین من و تو و اون هست ترسیدم!!
مینا ۲۰۴
جملات بالاخره مکشوفه!!!
(تعداد واژگان بیگانه بالا را بشمرید و جایزه بگیرید!)
ماآن!! دوستشو ببین!!
Tuesday, 8 December 2015
Good luck, old man!
پسرک امروز رفت کمبریج. براش نوشتم موفق باشی، پیرمرد!!! یادت نره چقدر محشری!! برام نوشته در کالجم هستم!! تو این همه سال معلم بودن، یکی از چیزهایی که برام عادی نشده این لحظه است!! دانشگاه رفتنشون!! بچه های امسال اولین گروه من اند!! تا الان که سه ماه از سال نگذشته، کونتین از کینگز کالج پذیرش گرفته، اما از آکسفورد و مارتین از کمبریج!! انقدر این روزها باهاشون پریدم و جیغ زدم که حد نداره!! حالا همگی چقدر سر این مصاحبه ها قاط بزنیم، دیدن داره!!!مارتی که از الان شبیه دانشمند فراموشکارها رفتار می کنه! هفته پیش یه دستمال از بسته تو برداشت و رفت کل بسته رو انداخت تو سطل اشغال!!! تا ۵ دقیقه بعد هم نفهمید بچه ها چرا دارن می خندن!!
Saturday, 5 December 2015
یعنی دستم درد نکنه!!!
یک
این کدوم صحنه است؟
Where Hamlet wants to lie between Ophelia's legs!!
بچه جان! چرا صحنه رو آر می کنی؟ هملت می گه می شه سرم رو بگذارم روی پات!!
بچه جان لبخند می زنه که آره جون مامان جانش!! رسما داره جلو دربار درباره
nothing
افاضات می کنه!!
تقصیر خودمه که نه تنها براشون بخش زبان محاوره ای دوره الیزابت رو توضیح دادم که هملت کوچه و بازار رو هم دادم بخونن!!
دو
به اسمش نگاه کن؟ گردگرایند یاد چی می اندازتت؟
نونصد تا معنی اول که می گذره می رسه به گرایند به معنای پلی بوی ایش و من هم خنده ام گرفته و هم سرم رو می کوبم به دیوار!!
سه
ارلا داد می زنه
Jonathan asks if he can take some nuts!
و با بدجنسی لبخند می زنه
because he doesn't have any!!!
صدای بچه ها بلند می شه که اووووووووو!!
جانی در حالی که کمی تا قسمتی قرمز شده جواب می ده
and you know this HOW?
آهههههههههههههههههه!
یعنی اینا هیچی از من یاد نگرفته باشن، حاضرجوابی و کم نیاوردن رو گرفتن!!یعنی الان اشک تو چشمام جمع شده از شدت غرور!!
Wednesday, 18 November 2015
ما سخت تنان ایرانی!!
تازگی ها ملت می شنون می خوای بری پاریس باهات جوری خداحافظی می کنن انگار داری می ری خط مقدم!! یکی نیست به اینا بگه بابا!!ما سال ها وسط خط مقدم زندگی کردیم!! قبل از جنگ و بعد از جنگ و وسط جنگ!! اگر شلی جکسن انقدر جرات داره که از آمریکا بیاد پاریس، من اونجام!! حالا سن دنی در وضعیت اضطراری یاشه یا نباشه!!اگر قرار به وضعیت اضطراری بود که ما باید در ایران رو قفل می کردیم، می رفتیم کشور همسایه!!
فیلم هفتم
یا من قاط زدم یا دارت ویدر اگر کلاهخودش رو برداره و عم امه بگذاره کلی به بعضی ها شباهت پیدا می کنه!! تازه اگر مانند من خل باشید و برای پیشباز جنگ ستارگان جدید، فیلم های قدیمی رو مارتنی ببینید، همه ارجاع ها به
force
کلی شبیه جملات مثلا توکل به خدا یا دست خدا به همرات فیلم جنگی های ماست!! حتی تنوعش
The force is with you!
Feel the force!
May the force be with you!
تازه امروز تو یه مغازه خیلی چیتان قسمت پولداری شهر که پالتوهای زنونه می فروشه، ماسک دارت ویدر پیدا کردم!! همه فروشگاه ها هم کلی علامت ها و لوازم جنگ ستارگی دارند!! انگار فقط من نیستم که دارم برای فیلم هفتم آماده می شم ........
Labels:
Cinema,
Geeks and Freaks,
literaure,
Me,
Nerds,
observations
پرچم های پایین کشیده غمگین!
برای اولین بار از وقتی وارد این کشور شدم، رنگ سیاه غالب بود. یا لباس ها یا کراوات ها!! حتی بچه ها هم سیاهپوش بودند. یادبود بچه های من این شکلی بود. کلی پیام با ایفل های رنگارنگ!!
Saturday, 14 November 2015
زال ابن حسن!!!
یعنی هم نیم ساعت خندیدم!!هم حرصی بودم کلی!! این همه ایرانی و دستکم دو تا بین بازیگرها و این سازندگان سریال یک کلمه چک نکرده بودن که اسم های فارسی ابن فلان نداره (همه اش تقصیر این ابن سیناست با این اسمش!! نمی شد صداش کنین پورسینا؟ ) تازه اگر هم خدایی نکرده داشته باشه!! زال و حسن با هم یک جا جمع نمی شه!! مگر اینکه حسن عربی سام باشه. بعد هم بابا!! خب این همه ایرانی! یکی رو پیدا کنین که بتونه کلمه ها رو تلفظ کنه و حالیش بشه که من همیشه در اینجا خواهم بود (به همین غلظت!! احتمالا یکی
I'll always be there!
رو تو مترجم گوگل تایپ کرده!! ) بعد از نرو تو!! پیش من بمون! نمیاد!! اونم باید باشه!! درون مرو! در کنار من بمان لابد! یک ساعته مشنگانه اسم هاس شاهنامه رو با ابن و بنت می خونم، می خندم!!نه خداییش بامزه نیست؟ سهراب ابن رستم!! رودابه بنت مهراب!! گردآفرید ابن هژیر!!سیاوش ابن کاووس!!!شیرویه ابن خسرو!!
اصداف پوشاننده
می گم فلانی (یک عدد خانوم مسلمان بسیار متصدف!! (یعنی صدفمند!!!(یعنی با حجاب))) زنگ زده بود با من درباره رنگ مو مشورت کنه!! گفتم آدم مطلع گیرآوردی؟ زنگ بزن به دوست سفید!! یک کم فکر می کنه و می گه تو می دونی موهای خودش چه رنگیه؟ جا می خورم!! ما دستکم چهار سال که همدیگه رو می شناسیم و ما نمی دونیم موهای این خانومه چه رنگیه!! یه چیزی تو مایه های اونوقت ها که بچه هایی رو که تو مدرسه دیده بودی رو تو یک تولد می دیدی و با تعجب فکر می کردی انگار یک آدم جدید!! بدون استتار زیر مانتوی سایز ۹۸ و مقنعه چادرنما!! چقدر طفلک ها شبیه خودت اند!
توضیح واضحات
صدف عربی نیست. بنابراین جمع مکسر هم نداره!!!
Old Man Martin!
ماجرا از جایی شروع شد که ما چهار بعد از ظهر به مارتین زنگ زدیم که داریم می ریم سینما. می آی؟ و آقا اعلام فرمودند که لباس خواب تنشونه و دارند می رن لالا!! و ملقب شدند به پیرمرد!! و از اونجایی که من کلا خیلی احساسات شاگرد رو در نظر می گیرم، از هر فرصتی استفاده نمودم که بچه رو اذیت کنم و اینک باقی ماجرا
برداشت یک
مارتین با امیلی خیلی دلی دلی کنان به پیش می رن و راه من که برای برداشتن یک کتاب و ۱۷ تا کپی گرفتن، ۵ دقیقه وقت دارم رو به دفتر سد کردند.
Old man Martin! Faster! You move like a....
با لبخند پیشنهاد می ده
An old man?
برداشت دو
کتاب مارتین با مال بقیه فرق می کنه. من دو تا از اون چاپ دارم و می گم یکی براش می برم. می پرسه چند خریدمش. یادم نیست. میگم دفه بعد که رفتیم سینما با بچه ها، برامون قهوه بخر!! می گه فکر می کنی می تونی منو از جمعه شب از رختخواب عزیزم جدا کنی؟ می گم پسرم با پیژامه می برمت!! عصات دم دست باشه، اگر کسی تو سینما شلوغ کرد، دعواشون کنی!!
برداشت سه
مارتین برای گرفتن برگه اش با من میاد دفتر، باز هم من عجله دارم و آقا سلانه سلانه تشریف میارن!! دم در بخش اداری برمی گردم که پیرمرد زودباش!! می خنده که
You walk too fast! I cannot keep up!
Thursday, 12 November 2015
That awkward moment ...
فکر کن روز دوم فیلم، به آدم زنگ بزنن که می آی بریم جیمز باند و شما جواب بدین من و شاگردام شب اول اونجا بودیم. خوش بگذره!!!!
Sunday, 1 November 2015
دوگانگی!!
از یک سو از الان دارم به تعطیلات کریسمس فکر می کنم!! از اون یکی سو دلم برا جونورها تنگ شده و از الان برای جمعه این هفته که می ریم فیلم جدید جیمز باند لحظه شماری می کنم!!
همسایگان یاریگر!!!
چند وقت پیش یکی از دوستان گیر داده بود که موهات رو صاف کن و وقتی جواب شنید حسش نیست اعلام کرد که حاضره موهای منو صاف کنه!! طفلک نمی دونه از شستن تا صاف ۴ ساعت طول می کشه! تازه اگر خشک کردنش رو با ۲ دور سشوار تسریع نماییم!! بعد اون یکی دوست گیر داد که اتوش معجزه گره و اصلا قرار مو صاف کنون می گذاریم!! سریال می بینیم!!چای می خوریم!! مو صاف می کنیم!! و در برابر غر غر من که نمی دونی تو چه هچلی می افتی؟ جواب داد که می دونه!!و مگه نمی بینم که موهای خودش فره!! بعد هفته پیش من رفتم موهام رو کوتاه کردم و اینا منو با موهای صاف آرایشگاهی دیدن و وقتی من موهام رو شستم و برگشتم به حالت تابدار همیشگی (مقصودم مو هست!! وقتی اون یکی تابداری درباره من مداوم هست!!) و فیلشون هوای هندستون برداشت!! امشب دوست دوم برداشته مو صاف کن جادویی اش رو آورده که روت رو کم کن!! ۳ ساعت طول می کشه!! ولی صاف می شه!!
Wednesday, 28 October 2015
این استاد جون ناقلا
استاد جون می گه اینا رو فقط غلط گیری می کنی و می گذاری کنار!!! می گم ولی بخش عقده پرودگاری (چقدر به فارسی غریبه!!) بازنویسی می خواد!! می گه نه!! فقط تصحیح می کنی!! به محتوا دست نمی زنی!!همون طور که برگه های شاگردات رو تصحیح می کنی!! یه نگاه به قیافه من می اندازه و می گه جرات داری به این مبحث دست بزن!! من همه این بخش رو اسکن کردم!! چک می کنم!!! فکر کردین شوخی می کنه؟ رفته گوشه اونجای نقل قول های منو چک کرده که ببینه آیا غلطی که کشف کرده شاهکار منه یا نویسنده اصلی!!
DAMN!
یادتونه من گفته بودم نفر بعدی که به من بگه فرانسه ات که خوبه یه چکیده می خوره؟ دیروز دکتر بودم و وقتی پرسید چرا اومدی پیش من؟ گفتم چون دوستم گفت شما زبان خداوندگاران رو هم حرف می زنید!! بعد خانومه گفت حالا می خوای انگلیسی توضیح بدی؟ منم پررو پررو گفتم نه! فرانسه می گم. اگر گیر کردم کانال عوض می کنم!! بعد آخرای جلسه پرسید چرا فلان راه رو امتحان نمی کنی؟ منم گفتم مگه شرط اولش زبون مادری نیست؟ بعد دکتر جان فرمودند تو که فرانسه خوب حرف می زنی!!مشکلی نخواهی نداشت!! همچنان حرصی ام!! اینا احتمالا ما ها رو با چینی-ژاپنی-هنگ کنگی ها (نه! هنوز تشخیص نمی دم کدوم به کدومند!!) مقایسه می کنن که بیان کوتاه ترین جمله ها براشون خیلی سخته و منجر به تولید اصوات ناهنجار می شه (تعداد واژه های بیگانه جمله قبل رو بشمرید و یک جایزه به میل خودتون برای خودتون بخرید!!) و ما که حرف می زنیم، ذوق می کنن!!
پ. ن. چکیده مال پشت صحنه های همسران بود. مال یکی از پدربزرگ هایی که بعدا یکی شون تو خانه سبز جد بزرگ می شد!!! "زبان خداوندگاران" هم مال خانواده نیک اختر ایرج پزشک زاد هست!! این حق مولف ما رو کشته!!
Monday, 26 October 2015
مینا ۲۰۳
برآمدگی حتی اگر یک تکمه باشد، مینایی (احتمالا) از سرزمین پارس باید رویش بنشیند!!!
چرا جداً؟
دلم می خواد بدونم چرا ایران برای سازندگان بلک لیست جذابه!! یک قسمت ایرانی دیگه و این بار پسری که به خاطر آبروی خانواده دختر شده، از پدرش انتقام می گیره!!
پ. ن. خارجی ها بالاخره دارن از حج اب دختر ایرانی ها سر در میارن!! چیزی در حد روسری گریس کلی!! الان فقط باید یاد بگیرن که ما به خدا نمی گیم الله!! خانواده ای که توشون بهرام و بیژن و نسیم دارن، احتمال نصیر داشتنشون خیلی کمه!!
خبر کوتاه بود ....
ناگاه خبری و ما کیلومترها دورتر با تو به سوگ می نشینیم ....
Friday, 23 October 2015
پوست کلفتی فرهنگی!
یه کمی زیادی می کنه اگر آدم تو ده روز میندی کیلینگ نازنین رو ببینه که می گه اصلا من از فرهنگ چیزی سرم نمی شه! اصلا می رم جایی که با فرهنگ میونه ندارن!! اصلا می رم ایران!! که جری ساینفلد عزیز وقتی داره با دوستش شوخی می کنه بگه حز ب الله دعوتم کرده برم ایران برای استدآپ!! روحیه تروریست ها این اواخر خراب شده!! که ببینی ایرانی های بلک لیست آی لهجه عربی دارن!!! بعد در یک ماجرای احمقانه فکر کنی چقدر این تصویر چرند دروغه و چقدر حقیقت داره!!! هیچکدومش به اندازه آخری درد نداشت!!
دخترک زیبای وصله دار!
نمی دونم این از خوش شانسی ایه که من وقتی روی متن کار می کنم، عاشق متنی که انتخاب کردم می شم یا بد شانسی. اما اینکه من با آدم ها راحت ارتباط برقرار نمی کنم، چه برسه به عاشق شدن! از خوش شانسی ای!
پ. ن. دخترک وصله دار نوشته شلی جکسن
آمد و شد های دانش آموز- معلمانه!!
معلم بودن یعنی هر چقدر هم که صبح زودتر از خونه بیرون بیای، باز لشگری از جویندگان علم تو ترم و اتوبوس همراهیت کنند!! یعنی هر چی عصر دیرتر برگردی، باز تعدادی از دانش آموزان باهات تو ایستگاه می ایستند و وقتی پیاده بشی، داد می زنن
G o o d b y e! M i s s P.
(کشش واژه ها همون قدره!!)
و وقتی تو واگن اول باشی، یکی از واگن پنجم سلام کنه!!! الان من برای مسافران این خط بسیار مشهورم!!!
پ. ن. تازه همکار های غیر دوچرخه سوار هم هستند!!
Thursday, 22 October 2015
Irrational Man
Director
Woody Allen
Starring
Joaquin Phoenix
Emma Stone
2015
با اینکه هم اما استون رو دوست دارم و هم یواکین فینیکس رو، مطمئن نبودم که از فیلم خوشم بیاد! وودی الن این اواخر فقط فیلم های شاد و سبک ساخته!! خوب، نه عالی!!! سرگرم کننده ولی نه پیچیده!! اما به شیوه خوشایندی غافلگیر شدم. (آره! همون
راحت شدین حالا؟) فیلم از فیلم های اخیر وودی الن به سبک وودی النی که سوال های پیچیده رو وسط مسایل روزمره مطرح می کنه و مجبورتون می کنه بهشون فکر کنین، نزدیک تره!!!
فینیکس یه استاد فلسفه به یکنواختی افتاده است که دیگه حتی دنبال معنایی هم برای زندگی نمی گرده!! استون یک دانشجوی فلسفه باهوشه که به شدت جذب آقای استاد می شه چون هم باهوشه و هم غریبه!! بامزگی اش اینه که الن کاملا براتون روشن می کنه که هیچ معنای نجات بخشی در این دلبستگی نیست!! فینیکس کاملا برای این نقش چاق شده و از ریخت افتاده و انقدر سر و وضعش داغونه که هیچ شبهه ای ایجاد نکنه که دختره عاشق قیافه اش شده!! از اون ور، در برابر ابراز علاقه دختره سمج بهش می گه که تو عاشق این ایده رمانتیکی که عاشق یه استاد بزرگتر از خودت بشی و من فقط اونجا بودم!! روایت اما استون هم روشن می کنه که برداشت آقای استاد درسته!! اینکه دختره عاشق ایده های متعالی و تیرگی افکار آقای استاد شده و الان که به عقب نگاه می کنه، می فهمه که چقدر این ماجرا با عشق و ایده آل هاش تفاوت داشته!
او اون ور فینیکس، در به تصویر کشیدن پوچی ای که این آدم گرفتارش شده، حرف نداره! انقدر به همه چیز بی تفاوت هست و انقدر از همه و از خودش دلزده است که براش هیچ اهمیتی نداره که مغز نابغه اش رو در یک رولت روسی شوخی وار متلاشی کنه!!
در کل، فیلم درباره فلسفه است و اخلاق! اینکه زندگی واقعی چقدر با تئوری های توی کتاب ها فرق می کنه و اینکه چقدر وقتی یک چهره به فرضیه های اخلاقی اضافه کنی، مساله پیچیده و غیر قابل حل می شه!! از فیلم های مدل
Match Point
وودی الن رو دوست دارین، این فیلم رو ببینید. به نظر میاد که الن داره به روزهای خوبش برمی گرده!! اروپا هر چقدر هم که زیبا و رمانتیک باشه فقط برای مدت کوتاهی می تونه افکار آدم تلخ اندیشی مثل وودی الن رو روشن کنه!!!
Wednesday, 21 October 2015
چراغ های سخنگو!
اگه پشت چراغ عابر پیاده، متوجه شدید چراغ داره باهاتون حرف می زنه!! خونسردی خود رو حفظ کنید!! نه شما هاله نوری شدید و نه برگزیده الهه نگهدارنده چراغ های راهنمایی هستید!!چراغ های عابر جدید برای کمک به نابینایان، سبز و قرمز شدن چراغ رو اعلام می کنند!! و البته بار اول ۶ متر هوا پریدن طبیعیه!!
Crimson Peak
Director
Guillermo Del Toro
Starring
Mia Wasikowska
Jessica Chastin
Tom Hiddleston
2015
انقدر دسته جمعی منتظر این فیلم بودیم که الان درد داره که انقدر بد بود!! فکر کن کارگردان هزارتوی پن و یک عالمه بازیگران شکسپیری و اسکاری و بعد رنگ و لعاب هفت دست، داستان و محتوی هیچی!!!
اول اینکه من نمی دونم آقایان چرا هی میا واسیکووسکا رو برای گذار از دخترانگی به زنانگی انتخاب می کنن!! از الیس تیم برتن تا اینجا، این فرمول جواب نمی ده پدر من!!
دوم. آنانیکه مثل من کشته مرده تنها عاشقان زنده رها شده اند اند (می دونم تراکم اند پیش اومد ولی اگر به قرینه لفظی حذفش کنم، فعل جمله حذف میشه) کلا میا رو در کنار هیدلستن نمی پذیرند!! تازه خداییش این دوتا هیچ اثری از آن کیمیای معروف بازیگری نشون نمی دن!!
سوم. آقا به صرف اینکه تام هیدلستن خوش تیپه!! صداش دخترکشه! اینجا می گیم شعر دکلمه کنه!!اونجا می گیم بلوزش رو درآره!! فیلم نسازین!! این بشر داشت بال بال می زد یه دستاویزی پیدا کنه و شخصیتش رو بالا بکشه و شخصیت در هیاهوی خونه خوشگل غریب فیلم غرق شد!! به عنوان یکی از طرفداران پر و پا قرص هیدلستن شرمنده ام که تمام فیلم بهش خندیدم!! اما خداییش کدامین دختر سبک مغزی با اون جمله های کلیشه ای در دام می افته؟ حتی اگر با صدای مونث پودر کن تام گفته بشن؟ این آدم دو تا از خسته کننده ترین نمایشنامه های تاریخی شکسپیر رو به من قالب کرده تا اونجایی که دوباره و سه باره کوریلینس و هنری پنجم رو دیدم و ایشون لوکی هستن و هزاران نفر فقط به خاطر لوکی، تور رو می بینند و بعد از پس یه نیمچه
villain
برنیاد؟ یعنی می خواین یه فیلمنامه درست بدین دستش؟
چهارم. فیلم یک استعاره گسترده است!! تمام فیلم بر اساس اصطلاحات
Broken home and house broken
نوشته شده و انقدر سمبلیکه که یادشون رفته لایه اصلی رو!!
پنجم. آقا بالاخره کمی ای. کیو. برای تماشاگر در نظر بگیرید!! آدم وقتی واکنش های جسیکا چستین رو می بینه، می فهمه که روابط این خواهر و برادر اندکی فراتر از خواهر و برادر هست. می خواین هی بی مورد صحنه های برهنه اضافه نکنین!!
Not that we are complaining!!
ولی کارگردان قدرت بازیگری هیدلستن رو ندیده می گیره و جاش از بدنش استفاده می کنه!! این اگر استفاده ابزاری نیست پس چیست؟
ششم. وقتی خواهر با چاقوه می کوبه تو صورت برادرش، من هر هر می خندیدم، بعد شاگرد بغل دستم داد زد
Nooooooo! Not his perfect face!!
هفتم. اقا اینا این همه زن ها رو گول زدن، پولشون رو بالا کشیدن. بعد هنوز سقف خونشون رو تعمیر نکردند؟
هشتم. اگه بچه روحه، بچه خواهره است، چرا همیشه بغل زن چهارمیه است؟ آیا شما پس از مرگ روح بچه زن و مردی که کشتنتون رو هی بغل می کنین؟ روح هم روح های قدیم!!!
نهم. میشه یکی برا من توضیح بده، روح مادر دختره این وسط چیکاره است؟ این قضیه
losing virginity
رو پیش نکشین که جییییییغغغغغغغغغغ!!!!
دهم. نویسندگی دختره به چه کار میاد اصلا؟
یازدهم. نماد پروانه و شپره خیلی خیلی نخ نماست!! بابا!! از شناگر تا سکوت بره ها همین رو استفاده کردند! کمی خلاقیت لطفا!! در همون راستا، نوشتن کلمات روی دیوار با خزه که بار اول به چشم نمیاد برای کسایی که وقت بذارن یه بار دیگه این شاهکار رو ببیند!! یعنی مرسی اعتماد به نفس آقای گیلرمو!!
دوازدهم. هر آی. کیو. سیب زمینی ای اگر سه روز مدام وقتی بهش چایی می دن خوابش بگیره و شبش تو رختخواب بیدار شه و هیچوقت شوهرش اونجا نباشه، به یکی از موارد فوق شک می کنه!!!
سیزدهم. می شه یکی برا من توضیح بده این دختره که هم پاش شکسته بود و همانقدر بهش مسکن داده بودن که نمی تونست بدون کمک رو پاش وایسته، چطوری سوپرومن وار! با خواهر شوهر پلیدش جنگید، شوهر دیوسیرت رو پیچوند و از خونه فرار کرد؟ نه واقعا!!!
چهاردهم تا صد و بیست و نهم. موارد مشابه!!!
نتیجه گیری
فیلم از نظر بصری بسیار بسیار زیباست و از نظر روایی بسیار بسیار سوراخ سوراخه!! اون صحنه ذهن زیبا یادتونه که جنیفر کانلی مساله ریاضی سخته رو حل می کنه می بره تو دفتر راسل کرو. بعد راسل کرو بهش می گه زیباست ولی غلطه!!! الان همون!!!
villain
برنیاد؟ یعنی می خواین یه فیلمنامه درست بدین دستش؟
چهارم. فیلم یک استعاره گسترده است!! تمام فیلم بر اساس اصطلاحات
Broken home and house broken
نوشته شده و انقدر سمبلیکه که یادشون رفته لایه اصلی رو!!
پنجم. آقا بالاخره کمی ای. کیو. برای تماشاگر در نظر بگیرید!! آدم وقتی واکنش های جسیکا چستین رو می بینه، می فهمه که روابط این خواهر و برادر اندکی فراتر از خواهر و برادر هست. می خواین هی بی مورد صحنه های برهنه اضافه نکنین!!
Not that we are complaining!!
ولی کارگردان قدرت بازیگری هیدلستن رو ندیده می گیره و جاش از بدنش استفاده می کنه!! این اگر استفاده ابزاری نیست پس چیست؟
ششم. وقتی خواهر با چاقوه می کوبه تو صورت برادرش، من هر هر می خندیدم، بعد شاگرد بغل دستم داد زد
Nooooooo! Not his perfect face!!
هفتم. اقا اینا این همه زن ها رو گول زدن، پولشون رو بالا کشیدن. بعد هنوز سقف خونشون رو تعمیر نکردند؟
هشتم. اگه بچه روحه، بچه خواهره است، چرا همیشه بغل زن چهارمیه است؟ آیا شما پس از مرگ روح بچه زن و مردی که کشتنتون رو هی بغل می کنین؟ روح هم روح های قدیم!!!
نهم. میشه یکی برا من توضیح بده، روح مادر دختره این وسط چیکاره است؟ این قضیه
losing virginity
رو پیش نکشین که جییییییغغغغغغغغغغ!!!!
دهم. نویسندگی دختره به چه کار میاد اصلا؟
یازدهم. نماد پروانه و شپره خیلی خیلی نخ نماست!! بابا!! از شناگر تا سکوت بره ها همین رو استفاده کردند! کمی خلاقیت لطفا!! در همون راستا، نوشتن کلمات روی دیوار با خزه که بار اول به چشم نمیاد برای کسایی که وقت بذارن یه بار دیگه این شاهکار رو ببیند!! یعنی مرسی اعتماد به نفس آقای گیلرمو!!
دوازدهم. هر آی. کیو. سیب زمینی ای اگر سه روز مدام وقتی بهش چایی می دن خوابش بگیره و شبش تو رختخواب بیدار شه و هیچوقت شوهرش اونجا نباشه، به یکی از موارد فوق شک می کنه!!!
سیزدهم. می شه یکی برا من توضیح بده این دختره که هم پاش شکسته بود و همانقدر بهش مسکن داده بودن که نمی تونست بدون کمک رو پاش وایسته، چطوری سوپرومن وار! با خواهر شوهر پلیدش جنگید، شوهر دیوسیرت رو پیچوند و از خونه فرار کرد؟ نه واقعا!!!
چهاردهم تا صد و بیست و نهم. موارد مشابه!!!
نتیجه گیری
فیلم از نظر بصری بسیار بسیار زیباست و از نظر روایی بسیار بسیار سوراخ سوراخه!! اون صحنه ذهن زیبا یادتونه که جنیفر کانلی مساله ریاضی سخته رو حل می کنه می بره تو دفتر راسل کرو. بعد راسل کرو بهش می گه زیباست ولی غلطه!!! الان همون!!!
Tuesday, 20 October 2015
آی آنانی که ....
ای آنانی که هی به من گیر عکس می دین، من امروز با اوما تورمن پالپ فیکشن مو نمی زنم!!!گیرم یک متر کوتاه تر و با موهای قهوه ای!! خدا بازگشت به مدرسه رو به خیر کنه!! آخه من الان با شاگردام هم مو نمی زنم با این چتری ها!
پ. ن. عاشق اینم که اینجا اصلا لازم نمی ست با هواپیما تو آسمون بنویسی، طبیعی!! انقدر موهام رنگ خودشون اند و نیستند که خودم هم باورم نمی شه، سه ساعت کار بردند!!
The Man from U.N.C.L.E
Director
Guy Ritchie
Starring
Henry Cavill
Armie Hammer
2015
یک جاسوس آمریکایی، یک جاسوس روس و اون دختر بالرینه از اکس مکینا و یک عالمه سرگرمی! معمولا فیلم هایی که از روی سریال ها می سازن، چرند از آب درمیاد. با اینکه من سریال رو ندیدم، می تونم شهادت بدم که این فیلم استثناست!!
هنری کویل در نقش یک جیمز باند آمریکایی حرف نداره!! آرمی همر برای احتمالا اولین بار دیده می شه و اونم نه در نقش پرینس چارمینگ خنگ فیلم!! و آلیشا ویکاندر داره کم کم هالیوود رو فتح می کنه!
Anyway,
فیلمنامه خوب، شوخی های به دقت زمان بندی شده، بازی های معرکه و کلی شوخی با ژانر جاسوسی دهه شصت. دیگه چی می خواین؟ من دو بار فیلم رو دیدم و هر دو بار دوستش داشتم. تازه من فیلم های گای ریچی رو دوست ندارم. این فرق می کنه. با توجه به موفقیتش و البته پایانش، احتمالا دنباله هم خواهد داشت
بهترین ها
آرمی همر وقتی می گه
You got engaged! Congratulations!
آرمی همر وقتی می گه یه آرشیتکت روس باهاش دعوا می کرد. یک مامور روس می کشتش
هنری کویل وقتی می گه
I gave it everything I had!
همه سکانس شکنجه عموهه!!
همه سکانس بازرسی نیروگاه اتمی مخفی!!
تیتراژ!!
و خیلی چیزهای دیگه!
Monday, 19 October 2015
Ricky and the Flash
Director
Jonathan Demme
Starring
Meryl Streep
Kevin Kline
2015
مریل استریپ تو هر فیلم می تونه آدم رو یه جوری غافلگیر کنه. اینجا یه خواننده راک هست که به دنبال رویاهاش از زندگی خانوادگی اش گذشته. فیلم جایی شروع می شه که دختر ریکی با بازی میمی گامر، دختر و کپی مریل استریپ، به خاطر خیانت همسرش به هم ریخته و پدرش با همسر سابقش تماس می گیره که برگرده.
فیلم کلا درباره بهایی است که آدم برای رفتن و دنبال کردن رویاهاش می پردازه و جالب اینکه ریکی رو برای رفتن سرزنش نمی کنه. مریل استریپ یه جایی می گه که میک جگرز هم خواننده راکه و از زن های مختلف، بچه های مختلف داره و خودش هیچوقت برای بزرگ کردنشون وقت نگذاشته و همه هنرش رو ستایش می کنن. ولی اگر یک زن همین کار رو بکنه، مادر بی عاطفه ای هست که به خاطر آرزوهای خودش بچه هاش رو زیر پا گذاشته! با همه اینا، فیلم بیشتر سرگرم کننده است تا بحث انگیز! دیدن مریل استریپ در نقشی که به شدت با شخصیت موقر و آروم خودش تفاوت داره، دیدنیه!! تازه همه آوازها رو هم خودش اجرا کرده. حضور ریک اسپرینگفیلد، کوین کلاین و البته بازی بامزه میمی گامر که کم کم داره جا پای مادرش می گذاره جذابه و کلا باعث می شه که آدم فکر کنه واقعا؟ این فیلم مال کارگردان سکوت بره هاست؟
صحنه های دوست داشتنی
تقریبا هر جا که میمی گامر رو پرده است!
وقتی ریکی تو عروسی پسرش، همسر شوهر سابقش رو مادر دوم بچه هاش خطاب می کنه
وقتی پیت به ریکی می گه من فکر می کردم ما رویای تو بودیم ، ریکی جواب می ده مگه آدم ها نمی تونند دو تا رویا داشته باشند؟ جواب پیت منفیه!
تقریبا هر جایی که مریل استریپ و کوین کلاین در مقابل هم قرار می گیرند
Absolutely Anything
Director
Terry Jones
Starring
Simon Pegg
Kate Beckinsale
2015
دوره ای در زندکی من بود که بین مد و پانچ بی برو برگرد، مد رو انتخاب می کردم. اصلا با طنز خشک انگلیسی (نمی دونم معادل فارسی
dry wit
چی هست اصلا) کنار نمیومدم. در همین دوران جیغ شلدن کوپر معظم خانواده رو درآوردم که نه تنها لهجه ام برگشته و دیگه با لهجه خداوندگاران حرف نمی زنم (دقیقا گفت به آمریکایی مبتذل حرف می زنی!! حالا خوبه همه مد ها و مجلات آمریکایی من از انبار ایشون میومد!) که سلیقه ام هم سطح پایین شده و کلی مقالات و کتاب های سطح بالا برای بالا بردن سلیقه ام تجویز کرد!!! حالا یا من بالاخره تونستم با طنز انگلیسی ارتباط برقرار کنم! یا تری جونز زیادی با تری گیلیام گشته!! یا مانتی پایتنی ها می تونن همه چیز رو خنده دار کنن! یا صدای نوستالژیک مانتی پایتان ها و رابین ویلیامز در سبب خیر شده و فیلم، فیلم خنده داریه!! هرچی که هست من این بسیار با این فیلم ابسرد به شدت خندیدم!!
ماجرا از این قراره که یه سری موجودات برتر فضایی با صدای پایتن های نازنین تصمیم می گیرند که یک آدم معمولی زمینی قدرت مطلق بدن و اگر نتونست با قضیه کنار بیاد و ازش استفاده درستی بکنه، بزنن همه زمینی ها رو باعث سرافکندگی کهکشان اند و با گذشت این همه سال هیچ پیشرفتی نکردند رو داغون کنند!! این آدم معمولی، نیل کلارک، یه معلم مدرسه عاصی با یک سگ بامزه است!! و بقیه اش معلومه دیگه!!
اگر مانتی پایتنی یا رابین ویلیامزی هستید، فیلم رو از دست ندید!! سازندگان تصاویری از دوبله ویلیامز رو هم به تیتراژ آخر اضافه کردند که باعث می شه شونصد برابر دلتون برای رابین ویلیامز تنگ شه!!
صحنه ها محشر
Clearly spoiler alert!!
همه سوتفاهم های کلامی قدرت برتری که نمی تونه بین خطوط رو بخونه!! مثلا درخواست نیل برای داشتن یک بدن محشر به زن تبدیلش می کنه! وقتی اصلاح می کنه که یه آدم درست و حسابی انیشتن می شه و وقتی کلافه می شه و درخواست می ده که یک برج عظیم سانفرانسیسکو داشته باشه، برج سیاه پوست از آب درمیاد!!
عاشق اینم که سگ نیل در کمال عقل فیلم رو به پایان می رسونه!! یعنی از این بهتر نمی شد!
Saturday, 17 October 2015
Oh crap!
در حال مرگ به آقای لیکن مهربون می گم می شه من کلاس تقویتی بعد از ظهر رو تعطیل کنم، برم دکتر؟ می گه باشه فقط برو به بچه ها خبر بده! می رم سر کلاس و جزوه ها رو پخش می کنم و می گم بچه ها یه خبر خوب! من امروز باید زود برم که اسکار با لب و لوچه آویزون می گه واقعا؟ ولی من دو هفته است که منتظر این کلاسم!!و من یه ربع دیرتر از هر روز در حال مرگ از مدرسه خارج می شم!! به جاش اسکار در حال خروج داره تمرین می کنه که سخنرانی رو کینگ رو درست اجرا کنه و صدای
I have a dream
از همه سو به گوش می رسه!
چگونه یه سینما را به هم بریزیم؟
به هم ریختن سینما در تخصص منه!! (یاد آقای اومالی در گربه های اشرافی نیفتادین؟) ولی معمولا یک همراه مثل بستنی چکه کن همراهم بوده!! اینجا هیچوقت پیش نیومده بود! چون تا حالا فیلمی که انقدر بد باشه که من رسما بلند بلند بهش بخندم ندیده بودم!! دیشب اما با بچه ها رفته بودیم
crimson peak
که مدت ها منتظرش بودیم و قرار بود اگر نه وحشتناک حداقل معمایی باشه و آقا! جاتون خالی!! من از اول فیلم تا دقیقه آخر وبعد خارج سینما داشتم می خندیدم!!از یه ور کارگردان اسکاری و بازیگران شکسپیری و تصاویر محشر و از اون ور پیرنگ داستانی چرند و جمله های کلیشه ای و من اول زیر لبی شروع کردم خندیدن و در بعضی صحنه های خیلی ترسناک یا خیلی عاشقانه داشتم قهقهه می زدم و نه تنها جو رو برا همه خراب کردم که دیگه اون آخرها، سینما داشت با من می خندید!! فکر کن خانومه با ساطور اون یکی رو قیمه قیمه کرد و ما قهقهه می زدیم!! یعنی فیلم باید خیلی ضعیف باشه که آدم اون جوری از کشته شدن تام، تام نازنین! خنده اش بگیره!! خلاصه که همه ملتی که با ما بودن پس از یک فیلم خون آلود درباره یک خانواده عجیب و یک خونه غریب و از البته از نظری بصری، بی نظیر، خوشحال و شاد و خندان از سینما خارج شدن!! همکار جان که برای اولین بار ما رو همراهی کرده بود، هم با من می خندید و هم تکرار می کرد خیلی بدی!!! من نمی تونم جلو خودم رو بگیرم!!اگر فیلم معنایی هم داشت که تو خرابش کردی!!
Baby Schwa!!
الیو ملقب به مستر شوآ یه دیکشنری جیبی داره برای روزهای داستان خوانی! چند روز پیش دیدم بچه ها اسم دیکشنری رو گذاشتن
baby schwa
و رسما براش یه کتاب شخصیت پرداختند!! یعنی مرسی خلاقیت!!
Tuesday, 6 October 2015
درس اخلاقی اینکه غر نزن!
داشتم غر می زدم که چون ساعات کاری ام با امتحان جور نمیشه، هی عقب می افته و هر شنبه ساعت ۸ باید برم کلاس رانندگی!!! شنبه!!! این شنبه جلسه دانشگاه هست!! نه تنها همه مون باید گزارش کار بدیم که استاد جون اعلام کرد که ما به یک جلسه دو سه ساعته برای این فصل تو نیاز داریم!! بعد از جلسه بمون!! یعنی همه هفته در مدرسه! شنبه هم در دانشگاه!! خدا یکشنبه رو به خیر کنه!!
Mr. Schwa
پارسال داشتم با جدیت سیستم آی. پی. ای. رو برای بچه ها توضیح می دادم که دیدم الیو برگشته داره با فدریکو حرف می زنه و جمله ای که با این علامت تلفظ یک کسره خفیف هست . بهش می گیم شوآ!! الیو !!!!! منل تکرار کرد شوا الیو؟ و الیو به طرفه العینی از الیو به شوآ غسل تعمید داده شد
امسال دیدم بچه ها هنوز الیو رو شوآ صدا می زنند و فکر کردم ممکنه بچه حوصله اش سر رفته باشه و به کلاس اعلام کرد
He is my schwa! It's Mr. Schwa to you!!!
و این هفته دیدم که بچه های تبدیل شدند به
Mr. Exclamation
Lady Comma
Sir Semi-colon
یعنی خدا عاقبت ما رو با این همه خلاقیت به خیر کنه!!
Sunday, 4 October 2015
مینا ۲۰۲
نشسته روی کتابخونه و داره بلند بلند حرف می زنه. تا می رسم پر می زنه و چشم من به جمال خرده های کاغذ روشن می شه. بلند می گم مینای بد!!! در جا بر می گرده، زل می زنه تو چشم و مدل گربه ای می گه خخخخخخخخخ!!!
سایه اهریمنی من
مورگن رفت. مورگن که کمی سندرم اسپرگر داشت و به همین دلیل با وجود استعداد غریب علمی همیشه در روابط اجتماعی کم می آورد و گاهی بدون اینکه بخواد یا بدونه با نظراتش، طنزش و کنایه هاش آدم ها رو دلخور می کرد. مثال غریبی بود از راستی که نشون می داد اگر آدم ها همیشه راست می گفتند چقدر همه چیز سرراست ولی دردناک می شد. من باهاش هیچ مشکلی نداشتم. عادت کرده بودم که بهم برنخوره و تازه اگر برمی خورد داشت حقیقت رو می گفت و از حقیقت گریزی نیست. وقتی فهمیدیم مورگن قراره بره. پیشنهاد دادم که براش یه مهمونی خداحافظی بگیریم. بچه ها با تردید گفتند اگر خوشش نیاد چی؟ اگر یه چیزی بگه که به همه بربخوره چی؟ اگر بگذاره بره چی؟ نزدیک بود که ماجرا کنسل بشه که همکار نابغه خبردار شد و اعلام کرد که ایده بی نظریه!! هم مورگن و هم ما نیاز داریم به این خداحافظی. با مادر مورگن تماس گرفت و پرسید آیا ممکنه مورگن واکنش هیجانی نشون بده و با بچه ها برای کادو و خوراکی ها هماهنگ کردیم. اما پریروز تا لحظه آخر همه از هم می پرسیدن فکر می کنی چیکار می کنه؟ براش یک تی شرت گرفتیم که همه امضا کنن و از سر شوخی یکی هم برای استیو که معلم کلاس بود و تو این دو سال. مورگن حسابی چزونده بودش و من براش اصطلاح
You got Morgained!
رو درست کرده بودم. جلوی تی شرت استیو نوشته بودیم قهرمان و پشتش
You just got Morgained!
بچه ها شاد بودند ولی من مورگن رو تا به حال به این خوشحالی ندیده بودم. بچه ای که به احساسات نشون دادن حساسیت داشت، به پهنای صورتش لبخند می زد. حتی چند تا از بچه ها که بغلش کردن، خودش رو کنار نکشید و تا آخر کار که وقت خداحافظی با استیو بهش گفت
Be ware of heights and coroners!
هیچ اثری از کنایه در حرف هاش نبود. وقتی همه رفتند من و ارلا و استیو و اوا و همه یاریگران همدیگه رو نگاه کردیم. ما هم داشتیم به پهنای صورت لبخند می زدیم و می گفتیم چه کار خوبی کردیم.
پ. ن. عنوان چیزیه که من براش نوشتم.عادت داشت پشت سر من بایسته و وقتی بهش می گفتم سایه اهریمنی من. می گفت نه من سر دومتم!! براش نوشتم خداحافظ سایه اهریمنی - سر دوم من!!
Saturday, 3 October 2015
رسانه مزاحم و مارش زامبی ها
از اول سال رییس رو ندیدیم. انقدر که سرش شلوغ بود، بالاخره افتتاحیه و مراسم و جلسات می گذره و فکر کن من می رم که بپرسم میشه فلان کلاس رو عوض کنم که رییس با شادمانی داد می زنه میس پی.! دیشب تو تلویزیون دیدیمت!! یعنی از یه ور فکر کن که رییست و تمامی خانواده اش که تصادفا یکی شون شاگردته و اون یکی همراهت تو راهپیمایی زامبی ها بوده تو اخبار شب دیده باشنت!! (این راهپیمایی شده جاذبه توریستی!!! انقدر دوربین بود امسال که من از اول پیش بینی کرده بودم ما از چند تا شبکه سر درمیاریم!!) و از اون ور بابا!! مگه دقت این خانواده چقدره که من رو با اون قیافه خونین و مالین تشخیص دادن!! گریمور محترم چنان منو کبود و خون آلود کرده بود که خودم هم بار اول خودم رو نشناختم!! حالا رییس جان شوخی اش گل کرده و هروقت من یه خواهش تسهیلاتی دارم می گه شما به عنوان یک زامبی از پس بیست و نه نفر بر میای!! شما که زامبی ای! اینکه کاری نداره!! به عنوان یک نامرده روان (شما می تونی
walking undead
رو بهتر ترجمه کن!!) از یک پرده مشکل داره که یک دفه کلاس رو به پنیک روم تبدیل می کنه نباید هراس داشته باشی!! یعنی این دیوار من کو که سر زامبی وار رو بهش خون آلود کنم؟
آقا شفا دادن!
سرم درد می کنه!
آسپرین؟
نه!! بریم هنری کویل رو تماشا کنیم!!
آها! از اون مدل سردردها!!
و اینگونه بود که برای دومین بار چشممون به جمال آقای کویل و آقای همر در مردی از آنکل روشن شد و سردرد دوستمون در جا خوب شد!! و من الله التوفیق!!
مردان خاکستری!
حرف آلترون هست و مگه میشه که حرف آلترون باشه و اسم جیمز اسپیدر نیاد و از اونجاییکه هر دومون عشق اسپیدر ایم میشینم به دوره کردن فیلم هاش! از تین ایجری ها تا سکس، دروغ و نوارهای ویدیویی تا سکرتر!! جمله هاش رو می گیم و غصه می خوریم که چقدر پیر شده و عجب چیزی بود وقتی جوون بود!! حتی تو سکرتر که طرف های چهل بود و آخی!!! بلک لیست!!! و
There are no strings on me!
Type it again!
What is wrong with you?
Come into my office! Now!
و
E. Edward Grey's office!
که دوتامون چشم هامون گرد می شه که
What was his name?
و چک می کنیم و بله حافظه جان درست عمل کرده!! اسم شخصیت، ای. ادوارد گری بود!!! چرا کسی اسم ها رو کپی رایت نمی کنه؟ این یک جور سرقت ادبی نیست؟
پ. ن. عنوان هیچ ربط مستقیمی نداره!!از مومو هست!
Subscribe to:
Posts (Atom)